روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی. ------------
ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی
------------
قسمت دوم و آخر
در ژاپن مقامات که ماجرا رو میشنون میرن میگردن دنبال اون فرد مافوقش در دوران جنگ. فردی بود به اسم Yoshimi Taniguchi که الان کتابفروشی باز کرده بود و کلا نظامیگری رو گذاشته بود کنار. پیداش کردن باهاش صحبت کردن که بره فیلیپین بلکم اونودا از خر شیطون بیاد پایین.
در ۹ مارس سال ۱۹۷۴، چند نفر من جمله این فرمانده سابق اونودا میرن جنگل و پیداش میکنن. براش توضیح میدن که جنگ تموم شده و ژاپن شکست خورده. اونودا بالاخره تسلیم میشه و حرفاشون رو باور میکنه. میارنش پایین. و یک چهرهی خبری میشه در اون سالها.
همراهش یک شمشیر و ۵۰۰ راند مهمات پیدا میکنن. اون زمان فردیناند مارکوس رئیس جمهور فیلیپین بود. اونودا رو میبرن پیشش و اونم عفوش میکنه و اونودا هم به نشانه احترام شمشیرش رو میده به مارکوس. تو ژاپن به یک قهرمان ملی تبدیل میشه و میشه نمادی از وطن پرستی و شرف ملی.
اینم جالب بود که وقتی پزشکا بررسیش کردن دیدن سالم سالم هست و هیچ مشکل جسمی نداره. حالا که قهرمان ملی شده بود، یه کتاب هم از خودش نوشت به اسم No Surrender: My Thirty-Year War که کتاب پرفروشی شد. هنگامی هم که ژاپن جدید رو دید که همه شهرا عمودی شدن و آسمانخراشها و تلویزیون اومده
مدتها طول کشید تا با این دنیای جدید خودش رو وفق بده. اونودا چند سال بعد ازدواج کرد و بالاخره سال ۲۰۱۴ در سن ۹۱ سالگی فوت میکنه.
منبع این گزارش------
@friedrish