قیمت گاز در اقتصاد ایران، بخش دوم

قیمت گاز در اقتصاد ایران، بخش دوم

گفتیم که به خاطر فقدان بازارهای رقابتی برای قیمت‌گذاری تعادلی گاز، ارزش گاز یکی از مهم‌ترین متغیرهای مبهم و گم‌شده در اقتصاد ایران است و در بخش اول روش قدیمی قیمت‌گذاری گاز بر اساس ارزش حرارتی معادل نفت خام را بحث کردیم. ولی غیر از معادل‌‌سازی محتوای انرژی نفت و گاز چه روش‌های محتمل دیگری برای قیمت‌گذاری داریم؟

اگر یک بازار فعال برای گاز وجود داشت، خریداران بزرگ بر اساس ارزش نهایی گاز تمایل به پرداخت (Willingess to Pay) را اعلام می‌کردند و از تجمیع نمودار عرضه (که احتمالا افقی است) و مجموع توابع تقاضای بخش‌‌های مختلف قیمت تعادل استخراج می‌شد. در غیاب این بازار، مجبوریم که شبیه‌سازی از رفتار بازار داشته باشیم و ببینیم «هزینه فرصت» مصرف گاز در سایر مصارف چه قدر است. طبعا هیچ کس غیر از خود فعالان بازار، از مقدار دقیق ارزش گاز برای آنان خبر ندارد و به این خاطر نیاز به یک بازار فعال داریم. در نتیجه هیچ کدام از این روش‌ها به تنهایی نمی‌تواند قیمت دقیق را به ما بدهد ولی تخمین‌هایی تقریبی از حد و اندازه قیمت واقعی گاز تولید می‌کنند. ضمنا دقت کنیم که برای این‌که این تخمین‌ها مبنایی برای قیمت تعادلی باشند، بخش متقاضی باید به نسبت عرضه بازار «بزرگ» باشد تا در Margin همیشه انتخابی بین گزینه‌های مختلف فروش باشد.

چهار مورد عمده که تخمینی نسبی از ارزش گاز در آن‌ها داریم عبارتند از:

۱) ارزش تزریق به منابع نفت (IOR and EOR):

گاز طبیعی را می‌توان به برخی (نه لزوما همه) میدان‌های نفتی تزریق کرده و از طریق افزایش فشار میزان برداشت از چاه نفت را افزایش داد. در این فرآیند، در واقع ما از مصرف فوری گاز طبیعی چشم‌پوشی می‌کنیم ولی در عوض صادرات نفت خام را بیش‌تر می‌کنیم. ارزش گاز در این روش، مستقیما به قیمت روز نفت خام وصل است. تخمین‌ها برای ضریب تبدیل گاز به نفت متفاوت است ولی عدد متوسط ۸۰ مترمکعب گاز برای تولید یک بشکه اضافه‌تر نفت خام را از متخصصان شنیده‌ام. با فرض سود خالص ۴۰ دلاری برای نفت خام، ارزش غیر مستقیم گاز از این روش چیزی حدود ۵۰ سنت برای مترمکعب می‌شود. (البته خود گاز هم در آینده ممکن است قابل برداشت است و لزوما هدر نرفته است).

۲) ارزش جای‌گزینی با محصولات نفتی در نیروگاه‌ها و منازل:

آقای محمدرضا رییسی در نوشته‌های‌شان به تفصیل استدلال می‌کنند که هر واحد گاز اضافه‌تر که در اختیار نیروگاه‌‌ها یا ساختمان‌های کشور قرار بگیرد، یک واحد محصولات نفتی برای صادرات آزاد می‌شود. در زمان‌های کم‌بود گاز، نیروگاه‌های کشور باید محصولات نفتی مثل مازوت و گازوییل بسوزانند. در منازل هم هنوز نفت سفید و گازوییل برای گرمایش و پخت پز استفاده می‌شود. گازسوز کردن تجهیزات حرارتی در منازل باعث کاهش مصرف فرآورده‌های نفتی و امکان صادرات آن‌ها به قیمت روز جهانی می‌‌شود. تخمین به این روش، عددی بسیار نزدیک به تخمین بخش اول این مطلب یعنی حدود ۳۰-۴۰ سنت به ازای هر مترمکعب تولید می‌‌کند.

۳) صادرات مستقیم گاز:

هر چند به دلایل سیاسی و ژئوپلیتیک، صادرات مستقیم گاز ایران کم‌تر از آن چیزی است که می‌تواند باشد ولی برخی قراردادهای صادراتی در واقعیت یا روی کاغذ - مثلا به ترکیه و عراق - وجود دارد که می‌تواند مبنایی برای قیمت‌گذاری باشد. نرخ گاز صادراتی برای این‌ کشورها چیزی حدود ۴۰-۵۰ سنت برای مترمکعب است (که با قیمت‌گذاری بر مبنای ارزش حرارتی نفت خام سازگار است). احتمالا این عدد تخمین بالادستی برای قیمت داخلی است.

۴) تبدیل به محصولات پتروشیمی:

علاوه بر صادرات مستقیم گاز، می‌توان به صادرات «گاز نهفته» (Embedded) در محصولاتی مثل فرآورده‌های پتروشیمی و برق توجه کرد. صادرات گاز پردازش‌شده (تبدیل شده به محصولات پتروشیمی مایع و جامد) به مراتب ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر از صادرات خود گاز است. محصولات نهایی پتروشیمی معمولا بازار جهانی دارند و با توجه به رقابتی بودن صنعت، قیمت خروجی برای یک واحد پتروشیمی ایرانی داده شده (Given) است. از روی قیمت جهانی محصولات پتروشیمی و کسر هزینه‌های پردازش، می‌توان حد بالای تمایل به پرداخت واحدهای پتروشیمی ایرانی برای گاز ورودی را استخراج کرد. ما این‌جا عدد مشخصی ارائه نمی‌کنیم چون محصولات پتروشیمی متعدد هستند و تخمین از این روش نیازمند مجموعه‌ای از محاسبات مفصل است ولی منطق کلی آن تشریح شد. برای ملموس شدن ماجرا دقت کنیم که در حال حاضر خوراک گاز با نرخ نزدیک حدود پنج هزار تومان (نزدیک شش سنت به قیمت نیمایی) در اختیار واحدهای پتروشیمی قرار می‌گیرد.

مثل همیشه، هدف ما ابتدا ارائه تصویری جامع از روی‌کردهای متدولوژیک ممکن و در قدم بعدی تخمینی سرانگشتی از ابعاد مساله بود. مشتاق نقدها و بحث‌های تکمیلی برای تدقیق این تخمین‌ها هستیم.

@hamed_ghoddusi تماس با نویسنده
@hamedghoddusi