🔴 گزارش از یک مبتلا به بدون شناسانه؛.. 🔹سه چهار سالی بود که توی یک کارگاه خیاطی کار می‌کردم

🔴 گزارش از یک #زن مبتلا به #سرطان بدون شناسانه؛

⭕️ تنها چیزی که می‌خواهم شناسنامه و بیمه تامین اجتماعی است.



🔹سه چهار سالی بود که توی یک کارگاه خیاطی کار می‌کردم. صاحب‌کارم مرد خوبی بود. کمکم کرد تا یک کارگاه خیاطی بزنم. دنبال بیمه که رفتم، بعد از ۲۴ سال گفتند شناسنامه‌ام فوتیه...»

🔹"زهرا" نوزاد که بود، والدینش او را از پدر و مادر اصلی می‌خرند. بعد از مدتی از برادر پدرش؛ شناسنامه‌ی فرزند فوت شده‌شان را می‌خرند و به عنوان شناسنامه زهرا جا می‌زنند.

🔹زهرا می‌گوید: مادرم ۱۱ ساله بودم که فوت کرد. پدرم هم در ۱۴ سالگی‌ام از دنیا رفت. دو برادر داشتم که یکی از آن‌ها زندان بود و برادر دومم با همسر و فرزندانش فروش مواد مخدر انجام می‌داد. با آن‌ها نمی‌توانستم زندگی کنم. در قرعه‌کشی بین زن‌های همسایه یک میلیون به نامم درآمد، با همان پول در پاکدشت یک خانه اجاره کردم.

🔹"زهرا" متولد ۷۰ و از سال ۸۳ در کارگاه‌های خیاطی و چرم‌دوزی کار کرده است. خودش می‌گوید: آن اوایل حقوقم ۴۵ هزار تومان در ماه بود. بعد از یک‌سال سرپرستِ کارگاه شدم. صاحب‌کارمان اصلا نبود. سفارش گرفتن‌ها و اداره‌ی کارگاه با خودم بود. تولید کارگاه را به روزی ۱۰۰۰ دست لباس بیمارستانی در ماه رسانده بودم.

مشروح خبر👇👇👇
http://yon.ir/NUaSv
🇮🇷 @Iranianspa