نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
۱⃣ چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، ولی با وجود تمام طرحها و برنامههایی که برای اصلاح نظام اقتصادی کشور صورت گرفته است؛
1⃣ چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، ولی با وجود تمام طرحها و برنامههایی که برای اصلاح نظام اقتصادی کشور صورت گرفته است؛ همچنان در بسیاری از بخشها با تنگناها و مشکلات عدیدهای روبهرو هستیم. در همین راستا طبق اعلام اقتصاددانان هماکنون اقتصاد ایران با شش ابرچالش مهم مواجه است. طی این سالها چه عواملی باعث شده است تا اقتصاد کشور کارایی لازم را نداشته باشد؟
🔷 اقتصاد ایران از پیش از انقلاب به درآمدهای نفتی وابسته شد و با وجود تأکید تمام مسئولان پس از انقلاب بر ضرورت جدایی اقتصاد از نفت، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است.
برای اصلاح نظام اقتصادی کشور هم هر دولتی طرح و نسخهای ارائه داده است اما هیچکدام از این نسخهها به درمان بیماری اصلی اقتصاد ایران منجر نشده است. البته در طول این سالها محدودیتهای بینالمللی و تحریم نیز بر مشکلات اقتصادی کشور افزوده و آنها را پیچیدهتر کرده است.
هفته گذشته به همت انجمن اقتصاددانان ایران و در اتاق بازرگانی تهران به مناسبت نخستین سال درگذشت «رضا نیازمند» که معمار توسعه صنعتی ایران در دهه 1340 شمسی بود جلسهای برگزار شد. بررسی عملکرد اقتصادی ایران و وجود افراد صالح و شایسته زیاد مانند آقای نیازمند در آن دوران ما را به توسعه کشور امیدوار میکند. در دهه 1340 دولت با رفع موانع و محدودیتها و تشویق و حمایت از بخش خصوصی برای ورود به صنایع کشور، رشد اقتصادی را به بالای 10 درصد رسانید و با تورمی که 2 تا 3 درصد شد شرایط بینظیری به وجود آمد. باید بررسی شود چه عواملی باعث فراهم شدن محیط و شرایط برای رسیدن به چنین رشد بالایی در اقتصاد ایران شد. در این مقطع نظام سیاسی و شخص شاه از دخالت در اقتصاد و امور تولیدی و صنعتی خودداری کرد و با حضور گروهی از افراد واقعاً متخصص از قبیل رضا نیازمند کارها و تصمیمات اصلی بهدست کسانی افتاد که شایسته بودند. یعنی یک هماهنگی بسیار عالی در رأس نظام تصمیمگیری برای بهبود و پیشرفت واقعی اقتصاد کشور به وجود آمد که پس از آن هرگز تجربه نکردیم.
از طرف دیگر در این دوره نظام منطقهای و بینالملل هم دارای ثبات بود و محدودیتی بر اقتصاد ایران اعمال نمیکرد و ایران توانست با همه کشورهای جهان در شرق و غرب ارتباط سیاسی و اقتصادی مطلوبی داشته باشد. نفت هم هنوز نقش و سهم بالایی در اقتصاد نداشت تا برنامهریزیها را بهدنبال خود بکشد. اما پس از شوک اول نفتی و از ابتدای دهه 50 با افزایش درآمدهای نفتی اقتصاد به این درآمدها وابسته شد و تصمیمگیران پیش از انقلاب با تکیه بر درآمدهای سرشار نفتی، مسیر اقتصاد را تغییر دادند و به یک دولت رانتی نفتی غیرپاسخگو تبدیل شدیم.
پس از انقلاب نیز درآمدهای نفتی سهم و نقش غالب را در اقتصاد حفظ کرده است. در واقع با اتکا به درآمدهای نفتی نظام سیاسی دیگر نیازی به سایر درآمدها که از طریق کار تولیدی به دست میآید احساس نمیکند و برهمین اساس از پاسخگویی نهاد دولت نیز کاسته میشود. اقتصاد نفتی ایران همواره روی یک سیکل با نوسان زیاد حرکت میکند یعنی وقتی رانت نفتی افزایش مییابد بودجه دولت و هزینهها بالا میرود که با فشارهای مختلف سیاسی صرف یارانهدهی به فعالیتهای ناکارآمد و ساخت پروژههای کم بازده میشود. زمانی هم که درآمدهای نفتی کاهش مییابد، دچار افت خدماتدهی دولت و کسری بودجه و تورم و کاهش قدرت خرید و رفاه مردم عادی میشویم.