نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
🔹بزم رزم و باز هم چرا ایرانیان به ترکیه میروند؟ 🔹
🔹بزم رزم و باز هم چرا ایرانیان به ترکیه میروند؟🔹
دیشب در سینما به تماشای مستند بزم رزم نشستم و در دو صحنه از فیلم که خاطرات سالهای اول انقلاب برایم زنده شد گریهام گرفت.
در این فیلم دیدم چگونه ایران رنگ حجاب میپوشید و موسیقی از همه جا رخت برمیبست. شمشیر تعصب و جاهلیت برخی مدیران دولتی با هدف طرد و حذف و گم شوید و دور شوید بر سر اهالی موسیقی فرود میآمد. عدهای تارانده به خارج، برخی در کنج انزوا و خلوت خود و گروهی دیگر تا جان داشتند تاب آوردند و حالا در این فیلم خاطره ایستادگی و ماندگاری خود در آن سالها را روایت میکردند. ازجمله اینکه رندان برای نجات و بقای موسیقی از نام سرود و آهنگهای انقلابی به جای موسیقی و ترانه استفاده کردند.
همه کسانی که طرف گفتوگو بودند حرفهای خوبی زدند اما بیش از همه از دو نفر خوشم آمد حمید شاهنگیان و حسین علیزاده (که چه معصومانه و کودکانه از آرزوها و درد و رنجهای خود در آن سالها میگفت).
حمید شاهنگیان که رئیس شورای موسیقی و شعر صدا و سیما در اول انقلاب بوده است هر جا خاطرهای نقل میکرد با صداقت یک غلط کردم هم به آن اضافه میکرد. در جایی گفت یک نفر ترانه جالبی آورده بود که من رد کردم (و افزود خدا از سر تقصیراتم بگذرد) چون کار خیلی خوبی بود. اما من ترسیدم. ترسیدم که اگر قبول کنم به طوفان ختم شود و من وظیفه داشتم نگذارم این چنین شود پس باید پنجره را میبستم. چون معلوم نبود این آهنگ جدید به کجا برسد و این من را میترساند و اجازه پخشش را ندادم.
واقعا اگر از همان بدو انقلاب با شور و حال و نشاط و تحرکی که در همه مردم ایران بوجود آمده بود کسانی مانند شهید بهشتی با سعهصدر و گشادهرویی در هر ارگان تصمیمگیر کشوری وجود داشتند و از ایدههای نو و تکامل و پیشرفت استقبال میکردند و پنجرهها را نمیبستند اینک ایران مهد و مرکز تولید و نشر انواع هنرها به کشورهای اسلامی و بقیه جهان با برند خاص مبتنی بر فرهنگ اصیل اسلامی-ایرانی میشد. همان چیزی که الان بر آن نام الگوی پیشرفت ایرانی- اسلامی گذاشتیم و بر زبان آرزویش را داریم اما هنوز هم در عمل به لوازمش ملتزم نیستیم. چگونه میشود همه را امر و اجبار به پوششی معین و موسیقی خاص و نگرشی واحد کرد و انتظار الگو شدن در جهان داشت.
پرسش خبرنگار اکونومیست را در بالا دیدید که متعجب است هجوم میلیونی ایرانیها به ترکیه از برای چیست. ما ایران را به حیات سلیقههایی معین محصور و محکوم کردیم . درنتیجه نتوانستیم بخشی از سلیقهها و ترجیحات متنوع کسانی که داخل ایران زندگی میکنند پاسخگو باشیم چه رسد به غیرایرانیان. پس طبیعی است که عدهای به دنبال فرار ولو موقتی باشند تا به زعم خود نفسی تازه کنند و خودی نشان دهند حالا مهم نیست این نفس تازه کردن چقدر پاک و مفید است اما مهم اینست که با رفتار و مرام تبلیغی و اجباری حکومتی تفاوت دارد.
برخی سایتهای جناح راستی هم گزارش اکونومیست را منتشر کرده و آنها هم حیرتزده همین سوال را میپرسیدند که مگر ترکیه چه دارد که ما نداریم.
بخشی از پاسخ را باید در رفتار مدیران کوتولهای که هر کسی بلندتر از خود بود را قلعوقمع میکردند و سلیقههای طردکننده و میرغضبانه در دهه اول انقلاب جست که در دهههای بعدی به هنجار و عادت و رویه و بخشنامه تبدیل شد و این زیست بوم را از هر گونه تنوع و رنگارنگی خالی کرد.