در کشورهای با نظم دسترسی باز (توسعه یافته)، این سازمان‌های رسمی و دایمی هستند که بر جای اشخاص و سازمان‌های مریدی (محفل‌ها و باندها

در کشورهای با نظم دسترسی باز (توسعه یافته)، این سازمان‌های رسمی و دایمی هستند که بر جای اشخاص و سازمان‌های مریدی (محفل‌ها و باندها

در کشورهای با نظم دسترسی باز (توسعه یافته)، این سازمان‌های رسمی و دایمی هستند که بر جای اشخاص و سازمان‌های مریدی (محفل‌ها و باندهای قدرت و ثروت) می‌نشینند. دکتر احمد میدری در شماره امروز روزنامه شرق با توجه به اقبال مجلس‌نشینان به عضویت در فراکسیون‌های قومی به جای احزاب و فراکسیون‌های سیاسی و نیز اقبال نیکوکاران به اشخاص معروف به جای موسسات خیریه و سازمان‌های دولتی، نسبت به عقب‌گرد جامعه ایران به سمت محفلی و شخصی شدن هشدار می‌دهد. (به باور من این یکی از بدترین میراث‌های شوم دوران احمدی‌نژاد و آثار بسیار منفی نفتی‌شدن اقتصاد در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ برای کشور بوده است.)

«... ناکارآیی و بی‌اعتمادی به دولت و نهادهای مردمی که متأسفانه فراگیر شده است، کارآمدی شخصیت‌ها را از بین خواهد برد و در دوره بعد به علت ناکارآمدی اشخاص که در فقدان نهادهای مردمی و دولت اجتناب‌ناپذیر است، بی‌اعتمادی دامن آنها را هم خواهد گرفت. به نظر من این سؤال از سؤالات مهم پیش‌روی مسئولان کشور است که چرا فراکسیون‌های سیاسی وزن خود را به نفع فراکسیون‌های قومی از دست داده‌اند و چرا نقش شخصیت‌ها پررنگ شده است و مؤسسات خیریه و دستگاه‌های دولتی، مورد اعتماد نیستند؟کاهش نقش سازمان چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی، یکی از شاخص‌های پس‌رفتگی است. داگلاس نورث و همکارانش در کتاب اخیرشان (خشونت و نظم‌های اجتماعی، مترجمان جعفر خیرخواهان و رضا مجیدزاده، ناشر روزنه ١٣٩٦) این را به‌خوبی نشان داده‌اند. معمولا کشورهایی که در آنها مؤسسات اقتصادی بزرگ فعالیت می‌کنند، حزب‌های قوی و مؤسسات مردمی فراگیر دارند. سازمان‌یافتگی و بی‌سازمانی در همه عرصه‌ها (‌اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) بستر و ریشه مشترک دارد...»
https://goo.gl/uJSc7i