نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
🔹چرا سیاستها و برنامههای اقتصادی (معمولا) شکست میخورند؟ 🔹
🔹چرا سیاستها و برنامههای اقتصادی (معمولاْ) شکست میخورند؟🔹
مشکل در اجرای بد سیاستهای خوب است یا در تک بعدی و سادهاندیشی نسبت به مسائل اقتصاد ایران؟
✍🏼 جعفر خیرخواهان/ منبع: بخش ضمیمه آخر هفته دنیای اقتصاد (۱۱ آبان ۱۳۹۶)
✅در این نوشته خواستم به ادعای کسانی که در توجیه شکست مرتب توصیههای اقتصادی خود میگویند «سیاستهای ما خوب و درست است و مشکل به اجرای بد و نادرست آنها مربوط میشود» پاسخ دهم. من نام این رسته از نظریهپردازان اقتصادی را سادهاندیشان، برجعاجنشینان یا کوتهبینانی میگذارم که تنها موفق به دیدن نوک کوه یخ مسائل و معضلات یک جامعه پیچیده میشوند و از عمق و عظمت مسائلی که با آن مواجهیم و باید حل شوند، غافلند. کسانی که در چنته و جعبهابزار خود ابزارهای بسیار محدودی دارند که معمولا با مسائل جامعهای که برای آن نسخه میپیچند، تناسبی ندارد.
✅اینان در سطح طرح شعارهای کلی مثل بازار خوب است یا دولت، دولت کوچک خوب است یا دولت بزرگ، آزاد ساختن قیمتها خوب است یا کنترل قیمتها، خصوصیسازی خوب است یا دولتیسازی، رسیدن به کارآیی خوب است یا برابری متوقف ماندند و توجهی به خلأهای نهادی، جنبههای اقتصاد سیاسی و اجتماعی و ظرفیتها و قابلیتهای حکومت ندارند. مشکل چنین سیاستهایی این است که در صحنه عمل و اجرا، یا صورت مساله اصلی که باید حل شود را پاک کرده و نادیده میگیرند یا راهکاری که میدهند خود مشکلی میشود که بر مشکلات پیشین میافزاید.
✅خطا و گناه اصلی را باید به تولید این ایدهها و اندیشههای واقعا بد یا ناقص نسبت داد که اقتصاددانان تکبعدی و سادهاندیش که اقتصاد را همچون ماشین در محیط فیزیکی تصور میکنند ترویج میدهند. نکته مهم این است که اجرا هم باید جزئی از سیاستهای پیشنهادی باشد. یعنی سیاستگذار خوب کسی است که از تدوین تا مرحله اجرا را پوشش دهد. به تاریخ، فرهنگ و باورها و روانشناسی جامعه، درجه پذیرش و آمادگی مردم برای اجرای سیاستها، نظام اداری کشور که این سیاستها را دور نزند و قابلیت و توانمندی و ظرفیت اجرای آنها توجه داشته باشد. عرصه سیاست و اقتصاد سیاسی جملگی از عوامل مهمی هستند که توجه به آنها میتواند جلوی انحراف و توقف یا شکست سیاستها را بگیرد.
✅سیاستگذاری با یادداشت نوشتن برای روزنامهها و سرمقاله و ستون پرکردن تفاوت دارد. سیاستگذاری مانند حرکت در زمینهای سنگلاخ و ریز کردن مساله به اجزای قابل مدیریت و داشتن تصویری بزرگ از کار همراه با جزئیات است، بنابراین شکست در اجرا را اغلب باید نشانه بیتوجهی به جزئیات دانست. آن شخصی که بر روی آبهای اقیانوس تنها نوک کوه یخ مشکلات را میبیند را نمیتوان سیاستگذار نامید. سیاستگذار مانند غواصی است که برای پی بردن به ابعاد و عظمت مساله به زیر آب هم میرود تا بخش بسیار بزرگتر در زیرآبمانده کوه یخ را واقعا ببیند و آنگاه تشخیص دهد حل چنین معضل بزرگی نه کار یک شبه و نه به دستان یک قهرمان و مجری توانا ممکن است، بلکه باید همه ذینفعان و کارشناسان و متخصصان حوزههای سیاسی، اجتماعی، اداری و... نیز به خدمت گرفته شوند تا مساله واقعا و نه فقط بر روی کاغذ حل شود.
✅ناتوانی در دیدن اینها صرفا مساله درک و فهم نکردن جزئیات نیست؛ این اساسا نشانه درک و فهم نادرست داشتن از جهان است. اگر ما از اینکه چرا گربه پرواز نمیکند تعجب کنیم، ناشی از این است که نظرات و تصورات اشتباهی درباره ماهیت و قابلیت گربه داریم. بنابراین در بیشتر اوقات پنهان شدن در پشت استدلال «سیاست خوب، اجرای بد» پذیرفتنی نیست. بیشتر اوقات اجرای بد نشانه این است که خود سیاست پیشنهادی بد است.
http://donya-e-eqtesad.com/بخش-ویژه-نامه-63/3308430-آرای-اقتصادی-در-بوته-نقد-عذرخواهی