نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
♦️ با اعلام بازداشت چند استاد و پژوهشگر جمعیتشناس و ادعای اینکه مانع اجرا و تحقق سیاستهای نظام در حوزه [افزایش] جمعیت میشدند یا
♦️ با اعلام بازداشت چند استاد و پژوهشگر جمعیتشناس و ادعای اینکه مانع اجرا و تحقق سیاستهای نظام در حوزه [افزایش] جمعیت میشدند یاد مطلب چند سال پیش افتادم که به مناسبت انتشار کتاب اقتصاد فقیر نوشتم و تقریبا همزمان شده بود با اعلام چرخش صدوهشتاد درجهای در سیاست نظام از تشویق به کاهش جمعیت به سمت افزایش جمعیت.
در آنجا چند دلیل برای کاهش رشد جمعیت در ایران مطرح کردم و در پایان به طنز نوشتم «اگر قصد تشویق به زاد و ولد بیشتر داریم باید اقدام به معکوسکردن شرایط پیشگفته کنیم که بعید به نظر میرسد امکان و قدرتی برای تغییر دادن آنها وجود داشته باشد.»
لینک مطلب
https://bit.ly/2EnehCJ
گزیده ای از آن درباره چرایی کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران (که تقریبا برای همه کشورهای جهان در زمانهای مختلف هم صدق میکند)
🔹 حال بیاییم به شرایط کنونی جمعیت در ایران و رفتار باروری خانوارها توجه کنیم. چرا خانوادههای جدید نسبت به نسلهای پیشین تعداد فرزندان بسیار کمتری در حد یک فرزند دارند و حتی برخی بدون فرزند هستند؟ دلایل این انتخاب چیست؟ چگونه میشود جامعهای به فاصله ۲ نسل از خانوادههای ۵ تا ۶ فرزندی و حتی بیشتر به جامعهای با خانواده تک فرزندی تغییر کند؟ اگر بخواهیم رویکرد کتاب اقتصاد فقیر را بهکار ببندیم، باید پژوهشهای میدانی انجام داده و از روش آزمونهای کنترل شده تصادفی استفاده کنیم. اما بهطور کلی میتوان این پاسخها را به عنوان دلایل مطرح کرد.
۱- گسترش ابزارهای مالی مدرن و نظامهای تامین اجتماعی مثل انواع بیمههای سلامت و مستمری بازنشستگی خصوصی و دولتی و سایر روشهای سودآور پسانداز کردن. در جوامع سنتی و عقب مانده که چنین ابزارهایی وجود نداشت، این فرزندان بودند که آینده اقتصادی پدر و مادر را شکل میدادند، چیزی شبیه بیمه نامه، محصولی برای پسانداز در روز مبادا یا حتی یک بلیت بخت آزمایی و امیدداشتن به اینکه یکی از آن بلیتها (فرزندان) بتواند اوضاع والدین را متحول سازد و دست آنها را در روزهای پیری بگیرد.
۲- جابهجا شدن زندگی اقتصادی از فعالیتهای کشاورزی به سمت فعالیتهای صنعتی و خدماتی و از زندگی در روستا به شهر. در اقتصادهای قدیم نیروی کار و فرزندان خانواده یک نهاده باارزش تولیدی در واحدهای کشاورزی به حساب میآمدند که در اقتصادهای جدید این چنین نیست.
۳- افزایش تحرک و جابهجایی شغلی و جغرافیایی و دوری و فاصله والدین و فرزندان نسبت به گذشته.
۴- همبستگی و تعهد و احساس مسوولیت فرزندان نسبت به پدر و مادر کمرنگتر از گذشته
۵- کمبود و گرانی واحدهای مسکونی، تشکیل خانواده را به تاخیر انداخته و زوجها را مجبور به خرید یا اجاره واحدهای کوچکتر و تنگتر میکند تا از پس هزینههای مسکن برآیند که بعد خانوار هم لاجرم کمتر میشود.
۶- نقش انواع روشهای اطلاعرسانی و یادگیری در تغییردادن هنجار اجتماعی به سمت تعداد بچه کمتر داشتن به شکل حضور بهیاران و مددکاران اجتماعی در بین زنان روستایی و نیز تولید مجموعههای تلویزیونی محبوب خانوادهها که تعداد فرزند کمتر را ترویج میکنند.
۷- کودکان کنونی برخلاف نسلهای گذشته دارای روحیه سرکشی بیشتری بوده و کمتر اطاعتپذیر هستند. تحولات فناوری و توسعه انواع کانالهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی امکان کنترل والدین را بر کودکان کاهش داده و فرزند را کالای پرریسکتری میسازد.
۸- معمولا هزینه فیزیکی و سختیهای بچهآوری بر دوش زنان است و ارجحیتهای آنان برای باروری، متفاوت از ترجیحات مردان است. زنان ممکن است بهویژه توسط شوهرانشان، مادر شوهرانشان یا هنجارهای اجتماعی زیرفشار قرار گیرند که تعداد فرزندانی بیش از آنچه دوست دارند، داشته باشند. پس میزان قدرتی که زن در خانواده دارد، میتواند نقش مهمی در تعیین تعداد بچه داشته باشد. در دوران جدید که زنان حق و حقوق و گزینههای شغلی بیشتری دارند و آزادی بیشتری برای جدایی و گذران زندگی مستقل احساس میکنند قدرت چانهزنی زن در خانواده بیشتر شده و بنابراین میتواند تاثیرگذاری بیشتری در تصمیم روی بعد خانواده داشته باشد.
پس اگر تمامی اینها و تحولات دیگری را که پس از انجام بررسیهای میدانی روشن خواهد شد با هم به حساب آوریم، دلایل کاهش نرخ باروری در ایران معلوم میگردد. به این ترتیب اگر قصد تشویق به زاد و ولد بیشتر داریم باید اقدام به معکوسکردن شرایط پیشگفته کنیم که بعید به نظر میرسد امکان و قدرتی برای تغییر دادن آنها وجود داشته باشد.
لینک به تمام مطالب در معرفی کتاب اقتصاد فقیر
https://bit.ly/2LkKmwq