آیا وجود ما در جهان اهمیت دارد؟

آیا وجود ما در جهان اهمیت دارد؟

انسان، به‌عنوان یکی از موجودات زنده، جایی بسیار کوچک را در این جهان وسیع اشغال کرده است. سیاره‌ای که ما روی آن زندگی می‌کنیم در جهان به اندازه‌ی غبار است و در کهکشانی قرار گرفته که با سرعت بسیار زیادی در جهان حرکت می‌کند. طبق آخرین اطلاعات علمی به‌دست‌آمده، در جهان حدود ۲ تریلیون کهکشان وجود دارد و راه شیری به‌عنوان خانه‌ی ما، تنها یکی از آن‌ها به شمار می‌رود و در فضایی قرار گرفته است که ۹۲ میلیارد سال نوری وسعت دارد. نسبت اندازه‌ی زمین در جهان، مانند یک دانه‌ی شن در صحرای بزرگ آفریقا است و حال تصور کنید که ما تا چه اندازه کوچک هستیم که روی این دانه‌ی شن زندگی می‌کنیم. وقتی که در سال ۱۹۹۴ فضاپیمای وویجر ۱ (Voyager 1) تصویری به نام «نقطه‌ی آبی کمرنگ» از فاصله‌ی دور از سیاره‌ی زمین ثبت کرد، کارل سیگن، ستاره‌شناس و دانشمند مشهور قرن بیستم، در مورد آن گفت:
سیاره‌ی ما، چیزی بیش از یک ذره‌ی غبار معلق در پرتو‌های نور خورشید نیست.


تصور کنید که جهان ما ۱۳.۸ میلیارد سال سن دارد و طی این مدت نیز دائماً در حال گسترش بوده است. اگر ما ۱۳.۸ میلیارد سال سن جهان را در یک سال تقویمی فشرده کنیم، آن‌گاه مه‌بانگ (BigBang) در روز اول ژانویه رخ داده است و انسان‌ خردمند (هومو ساپینس) در ساعت ۲۲:۲۴ روز ۳۱ دسامبر پدید آمده است. لحظه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، ساعت ۲۳:۵۹:۵۹ روز ۳۱ دسامبر این سال تقویمی است و اگر جهان با همین سرعت فعلی پیش برود، احتمالاً گونه‌ی ما تا پیش از نیمه‌شب روز اول سال تقویمی جدید، از بین رفته است؛ اما از سوی دیگر، ممکن است جهان تا ابد باقی بماند. کارل سیگن این اتفاق را بسیار زیبا توصیف کرده است و می‌گوید زمین ما، چیزی جز ذره‌ای غبار نیست و زمانی که ما روی آن احساس می‌کنیم، همچون یک چشم برهم زدن است.

برای کارل سیگن، نقطه‌ی آبی کمرنگ به این معنا بود که ما در پهنه‌ی بی‌کران هستی بسیار ناچیز هستیم و باید بر مهرورزی تأکید داشته باشیم، با دیگران مهربان باشیم و رفتاری درست از خود نشان دهیم. این تفسیری فلسفی از آن تصویر مشهور است؛ اما در واقعیت، ما از نظر اندازه بسیار کوچک هستیم و در مقایسه با جهان، عمر بسیار محدودی داریم و در تاریکی مطلق نیز غوطه‌ور شده‌ایم. آیا جهان واقعاً تا این اندازه وسیع است و ما ذره‌ای بسیار کوچک و میکروسکوپی در آن هستیم؟ آیا همین موضوع می‌تواند نشان دهنده‌ی این باشد که حضور ما در جهان هیچ‌گونه اهمیتی ندارد؟ چنین دیدگاهی ممکن است خطرناک باشد و ما را به سمت هیچ‌انگاری یا نیهیلیسم سوق دهد. اگر ما واقعاً اهمیتی در جهان نداریم؛ اگر حضور ما در جهان به شانس وابسته است، چگونه هر چیزی که ما در آن دخیل هستیم اهمیت می‌یابد؟ موفقیت‌ها و شکست‌ها، خوشحالی‌ها و نارحتی‌ها، همه‌ی جاه‌طلبی‌ها و تلاش‌ها و رنج‌ها و هر آن‌چیزی که عناصر زندگی ما را تشکیل داده‌اند؛ آیا همه‌ی این‌ها نیز بی‌اهمیت هستند؟

ادامه دارد ...

https://goo.gl/e7gBh8