شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4
فصیدهٔ۱۰..۵۸. وز بس که ز خصم بر لب بحر. خون رفت بریده حنجران را..۵۹
فصیدهٔ۱۰
۵۸. وز بس که ز خصم بر لب بحر
خون رفت بریده حنجران را
۵۹. هم بر لب بحر بحرکردار
خون شد چو شفق دل اشقران را
🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃
اشقر: اسبی که یال و دم او سرخ باشد؛ مرد سرخ و سفید که سرخی آن غالب باشد و ظاهراً در اینجا به معنی اخیر است و به مردم روس اشاره دارد.
معنی: از بس از دشمن بریده حنجر بر لب دریا خون رفت، دل روسها مثل شفق پرخون شد.
@khaghanieshervani