فرهاد قنبری:. ✅ گفتمان مبتذل، سوژه‌های مبتذل تولید می‌کند

فرهاد قنبری:
✅ گفتمان مبتذل، سوژه های مبتذل تولید می کند. تفاوت چندانی هم ندارد که سوژه های محصول آن گفتمان خود را همراه یا موافق آن گفتمان بدانند.
زیست جهان مبتذل، زیست جهانی نیست که یکی آن را انتخاب یا یکی آن را پس بزند.
ابتذال یک جهان است، جهانی که همچون یک آکواریوم همه انسانها را در درون خود هضم می کند و اجازه تصور جهان دیگری را نمی دهد.

✅ انحطاط مخصوص یک خرده گفتمان نیست. انحطاط گفتمانی است که یک جامعه را در خورد فرو برده و هر کسی را که خود را به گونه ای متعلق به آن جامعه می داند در خود فرو می برد.

انحطاط یک درجه پس از سقوط است. در سقوط اگر جامعه در حال ریزش ( به مانند فردی که از مکانی در حال سقوط و افتادن است) خود متوجه این امر می شود، در انحطاط جامعه نه تنها متوجه چنین امری نشده بلکه اصولا به چنین چیزی آگاهی ندارد. در سقوط اگر جامعه سقوط کرده تلاشی برای احیاء خود و ایستادن دوباره انجام می دهد در انحطاط چنان با افتادن خود عجین می شود که چه بسا آن را به عنوان وجه غالب خود می پذیرد.

✅ وجه غالب جامعه ای که در مسیر انحطاط قرار دارد جایگزینی "ابتکار" با ابتذال است.
در جامعه منحط هر امر و کنش مبتذلی به عنوان "نرمال" شناخته می شود و هر چیزی که با این زیست جهان همراهی نکند به عنوان معیوب و غیرنرمال طرد و به حاشیه رانده می شود.

به جامعه امروز خود بنگریم از رسانه تا فرهنگ و هنر و ادبیات و موسیقی و فعال سیاسی و اپوزسیون و بسیجی و بی دین و دیندار و زن و مرد و معلم و مهندس و کارمند و کارگر و بقال و استاد و .... در این زیست جهان منحطی که ابتذال وجه غالب آن است غوطه وریم.

🚫 در زیست جهان مبتذل فرد دیندار مذهبی در شب عاشورا به جای عزاداری ساده و معنوی خود با طبل و دهل در خیابان پشت سر گنده لات محل که در حال حمل آهن های سنگینی است راه می افتد و همراه با مداحی که با ریتم رقص در حال " اوسین" اوسین" گفتن است فریاد می زند که شهر باید به من هیاتی عادت بکند.
🚫 در زیست جهان مبتذل مرگ یکی از الوات شهر به عنوان یک حادثه بزرگ و با مشارکت هزاران نفری برگزار شده و او با پوریای ولی و تختی مقایسه می شود و در عین حال تابوت نویسنده و استاد جامعه شناسی توسط چهار نفر از دوستان و اعضاء خانواده تشییع می شود.
🚫 در زیست جهان مبتذل کسی که عمر خود را صرف هنر موسیقی و تئاتر و نمایشنامه کرده است در گوشه ای مهجور و در شرایط سخت زندگی می کند و در عوض عده ای که موسیقی را با ایجاد سر و صدا و تئاتر و سینما را با لودگی اشتباه گرفته اند معرکه گیر میدان می شوند و خود را به عنوان نماینده جامعه هنری معرفی می کنند.
🚫 در زیست جهان مبتذل رسانه ای که با هزینه هزاران میلیاردی مردم اداره می شود خود به بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی و در راستای ایجاد نفرت و ناامید کردن مردم از وطن خود قدم بر میدارد.
🚫 در زیست جهان مبتذل کاندیدای ریاست جمهوری یا مجلس برای به دست گرفتن قدرت به هر روشی اعمم از دروغ و عکس یادگاری گرفتن با الوات بزهکار مبادرت می ورزد.
🚫 در زیست جهان مبتذل اپوزسیون در شب رحلت امام شیعیان در مقابل مسجد می رقصد و خود را به عنوان نماد آزادیخواهی معرفی می کند.
🚫 در زیست جهان مبتذل رکیک گویی و فحاشی علنی در فضای حقیقی و مجازی به عنوان شاخصه امروزی و مدرن بود شناخته می شود.
🚫 در زیست جهان مبتذل نماینده مجلس و شورای شهر و شهردار و..‌ این مقام کسب شده را نه به عنوان شغل بلکه موقعیتی برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی خود در نظر می گیرد.
@kharmagaas