من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
قنبری:. نیهیلیسم در وجود ما نیز خانه کرده است
@kharmagaas
فرهاد قنبری:
نیهیلیسم در روزگار ما، مهمترین عنصر قوام بخش دوران کنونی و تعیین کننده عالم و نحوه زیست ما در همه عرصههاست. نیهیلیسم در وجود ما نیز خانه کرده است. کسی که در دوران ما آن را در وجود خودش تجربه نکرده است، هنوز به ساحت تفکری جدی و عمیق راه نیافته است. نیهیلیسم انسانی منتهی شده است که نیچه از آن به آخرین انسان تعبیر میکند. آخرین انسان یا انسان کوچک در ادبیات نیچه، بیان استعاری از انسان دوره جدید است. از نظر نیچه انسان دوره مدرن به تجربه کردن و خود را به خطر انداختن اعتقادی ندارد، چرا که اساساً باور ندارد. در انسان دوره جدید، از شور و سودا و دغدغه خبری نیست. در نظر او هر بینش و بصیرتی فاقد اعتبار است. او همه آدمیان را مانند هم میبیند و مدعی است که هر کسی که جز این بیندیشد حتماً باید به آسایشگاه روانی هدایت شود. آخرین انسان صرفاً در جهت رسیدن به رفاه مادی در تلاش است. او به هیچ وجه برای کارهای خطیر، خود را به خطر نمیاندازد و از ارزشها و هنجار های تازه گریزان است. او اخلاق رمگان را با وجود خویش سازگار میداند. او همه چیز را کوچک و حقیر میداند
نیهلیسم یک انتخاب یا ایده فردی نیست که فردی آن را انتخاب یا نفی کند .
نیهلیسم یک زیست جهان است
زیست جهانی که حیات ما را احاطه کرده است.
نیچه علل نیهلیسم را اینگونه بیان می کند :
۱ گونه عالیتری وجود ندارد، یعنی کسانی که باروری و قدرت نهی ناشدنیشان ایمان تداوم بخشد.
۲ گونه پستتر «توده جامعه»، فروتنی را از یاد میبرد و نیازهایش را تا حد ارزشهای کیهانی بزرگ میکند. به این ترتیب کل هستی عوام پسندانه میشود، تا آنجا که توده استیلا داشته باشد زور بگوید و در نتیجه آنان ایمان به خویش را از دست میدهند و نیست انگار میشوند.
«نیهیلیستها گاهی به خود قربانی کردن و فنای محض کشیده میشوند، از جامعه بر میگردند و بر الکلیسم و اعتیاد و پاره ای وابستگیهای بدنی و روانی پناه میبرند». نیهیلیسم به دو جنبه اشاره میکند:
۱ کلبی مسلکی یعنی سکوت و بی اعتنایی سیاسی و اجتماعی و جستجوی معبود در خلاء فکری.
۲ نفی هستی و پوچی و انکار واقعیات و ردّ حقایق.
دکتر بیژن عبدالکریمی ویژگی های جهان نیچه ای (جهانی که نیچه ترسیم می کند)همان جهانی که ما در آن زیست می کنیم را اینگونه برمی شمارد:بسط و غلبه امپریالیسم افراطی، پنهان شدن غرایز در پس نهاد ها و کشاکش مستمر به جای آرمان صلح کانتی ناشی از حاکمیت خرد، تحقق «انسانِ هابزی»، تضعیف همبستگی های اجتماعی و احساس تعلق فرد به جامعه، پایان یافتن عصر دولت_ ملت ها، مرگ میراث تاریخی و فرهنگی، مرگ مفهوم ملت، فروپاشی مرزهای جغرافیایی و تضعیف مرجعیت های سیاسی، ظهور دولت الکترونیک و تضعیف مرجعیت های سیاسی، متزلزل شدن مفروضات بنیادین سیاست مدرن، عدم وجود نیروهای رهایی بخش(پرولتاریا دیگر منجی بشریت نیست)، مرگ اتوپیا، پایان یافتن عصر انقلاب و حذف مفهوم انقلاب از قاموس تفکر بشر امروز، تلقی ستیزه به معنای نابهنجاری (هرگونه ستیزه با وضع موجود سرکوب می شود)، مرگ اصالت ها، افزایش جبر سیستم، تبدیل ماهیت امر سیاسی به اقتصادی، فقدان وجود یک اصل تنظیم کننده در سیاست، رسانه ای شدن جهان و انسان، افزایش احساس از خودبیگانگی، اضمحلال امر سیاسی و در یک کلام ظهور «آخرین انسان»، از مهم ترین شاخصه های فرهنگ کنونی جهان هستند.
در چنین جهانی که بی معنایی وجه غالب آن است ،بدیهی است که سیاست متاع بی ارزش و پلشتی است که در سطح کلان و جهانی با بازیگرانی مانند ولادیمیر پوتین ،برلوسکونی،احمدی نژاد،چاوز ،نتانیاهو ،بوش و ترامپ و امثالهم رقم میخورد .بازیگرانی که شاید فقط یک یا دو قرن زودتر چشم به این جهان می گشودند در بهترین حالت دلال ،رمال ،تاجر یا صاحب فاحشه خانه ای در محله ای بدنام می بودند.
در سطح وطنی نیز این بی معنایی و نیهلیسم و نیست انگاری حاکم بر جهان ما در سپهر سیاسی ما هویداست .امروز عباس جدیدی و امیر تتلو و آخوند معدن و امثالهم نقل محافل سیاسی و اجتماعی شده اند.
@kharmagaas