من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
سالمندان را دوست داشتم. اما سالمندی را نه. پیری همه چیز را از آدم میگرفت
سالمندان را دوست داشتم
اما سالمندي را نه
پيري همه چيز را از آدم ميگرفت
از حافظه گرفته تا قواي جنسي
ميداني که ديگر آخر خطي
فعل هايت همه ماضي ميشوند
تقريبا مانند ميزباني هستي که دوست دارد آزاد باشد
اما در عين حال ميداند که به زودي کسي زنگ در را خواهد زد
منتظر مرگ بودن
بدتر از خود مرگ است.
@kharmagaas
چارلز بوکوفسکی