«دهه هشتاد مردم به سینما می‌رفتند که افراد خوش تیپ و خوش قیافه و خوشگل ببیند، می رفتند که قهرمان ببیند

«دهه هشتاد مردم به سینما می رفتند که افراد خوش تیپ و خوش قیافه و خوشگل ببیند ،می رفتند که قهرمان ببیند.
اما عده ای امروز فقط عده ای کارشان این است خیانت را ترویج کنند و افرادی با قیافه زشت و زیر پیرهنی چرک به عنوان بازیگر سیمرغ بلورینمی گیرند»
این سخنان یک دیوانه یا داود خطر و جاهل کلاه شاپوری و امثالهم نیست ،بلکه گفته های حمید گودرزی از سوپر استارهای سینما در برنامه پربیننده تلویزیون است.
سیاه لشگر ابتذال سینه سپر کرده ، سرها را با غرور بالا گرفته و تمام وجود با هر چیزی که درکی از آن ندارد به مبارزه می پردازد.

شاید فکر می کنند با گفتن این جملات بار سنگین دغل و جهالتی را که بر دوش می کشند را بر زمین گذاشته و از اینکه به درجات اعلایی فرهنگ و هنر صعود کرده اند به ارضا روانی می رسند.
این مسئله نشان دهنده شکل گیری ابژه بر اساس نیاز است(انسان بر اساس نیاز و دغدغه اش ابژه ها را تعریف می کند و می بیند). همانگونه که یک انسان گرسنه کتاب فروشی را هم کباب فروشی می خواند چون ابژه نیاز او غذاست. در اینجا هم ابژه نیاز این شومن های ،غرق در شهرت و ثروت ،فرهنگ و هنر نیست ، ابژه نیاز آنها نه نان شب، نه خشونت اجتماعی و نه سقوط اخلاقی جامعه است.
ابژه نیاز آنهاچگونگی کم کردن چند گرم چربی اضافه،بیشتر شدن طرفداران ،خرید لوکس ترین خودروها و گران ترین لوازم آرایشی و..... است. و حالا که در این مسیر با کمی چالش مواجه شده است با تمام توانش سعی در گرفتن انتقام است.

نیچه در غروب بت ها می نویسد« خود را گول نباید زد که فرهنگ و دولت دشمن یکدیگرند؛ هر یک از این دو به هزینة دیگری زندگی می کند؛ بالیدن هر یک، از کیسة آن دیگری است»

در واقع فرهنگ جامعه ،برساخته قدرت و حکومت است و قدرت برآمده از فرهنگ عمومی.
یک اتحاد پنهان بین قدرت با هنر سفارشی و سطحی که با هر چیز عمیق و معنا داری به مبارزه بپردازند.
@kharmagaas