فرهاد قنبری:. شنیده شدن بوی نامطبوعی در آسمان تهران همه را به تکاپو واداشته است

فرهاد قنبری:
شنیده شدن بوی نامطبوعی در آسمان تهران همه را به تکاپو واداشته است.
عده ای سعی می کنند آن را به ترکیدن لوله های فاضلاب ربط دهند، عده ای از فعال شدن کوه اتشفشانی دماوند سخن گفته اند، عده دیگری نشت پالایشگاهی را عامل این مسئله دانسته اند و برخی هم برای ترساندن بیشتر مردم از حمله بیولوژیکی سخن گفته اند.
علت این بو هر چه هست باعث ترس و نگرانی اکثریت ساکنان شهر شده است( نحوه پوشش خبری این مسئله به خوبی نشانگر این مسئله است‌.)

" بویی بی نشان و بی بنیاد" به مانند صدایی بی بنیاد که سال گذشته در آسمان برخی شهرهای ایران شنیده شد. آیا چیز ترسناک تری هم وجود دارد؟؟

در گذشته های دور هر امر "محیر العقولی" که در ساحت نمادین زندگی انسان قابل تعریف نبود (مانند خورشید گرفتی و زلزله) را به خشم خدایان مرتبط دانسته و با قربانی کردن حیوانات و دعا سعی می کردند از ترس خود کاسته رضایت دوباره خدایان را جلب نمایند.

اسلاوی ژیژک در یکی از نوشته هایش از قول دوستی تعریف می کند که شبی بر حسب اتفاق برای برداشتن مدارک خود به دفتر خود در طبقات انتهایی محل کارش رجوع می کند و قبل از روشن کردن چراغ ها، از پنجره ساختمان روبرویی دوستش را در حال عمل جنسی با منشی مشاهده می کند. او تصمیم می گیرد دوستش را آزاد داده و شوخی خطرناکی با او نماید و به این خاطر به او تلفن کرده و همین که مرد تلفن را بر میدارد با صدایی عجیب می گوید:"خدا هر آنچه را که می کنید را می بیند" مرد مقابل با شنیدن این جمله دچار چنان ترسی می شود که در جا سکته می کند. چرا که صدایی را می شنود که هیچ منشاء عقلانی و توجیه پذیری برای آن وجود نداشته است ( مانند بوی نامطبوع یا صدای عجیب در آسمان)

این بوی بدون منشا، این بو و صدای خارج از عرصه نمادین و پذیرفته شده بویی است که از ساحت واقع وارد شده و جهان نمادین را خدشه دار می کند و هراسی عجیب به دنبال دارد، هراسی که هر کس را وادار می کند تا علت آن را با یک دلیل عقلانی برای خویش توجیه پذیر نماید.
این بوی نامطبوع برای هر کس بار معنایی خاص خود را خواهد داشت. یکی آن را به دشمنان نسبت خواهد داد، دیگری خواهد گفت "کار خودشونه" و آن دیگری قهر طبیعت را عامل اصلی توصیف خواهد کرد...

@kharmagaas