من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
راست است که سبب محکوم شدن من ناتوانیام بود، ولی نه ناتوانی در سخن گفتن؛ بلکه من از بیشرمی و گستاخی، و گفتن سخنانی که شما خواهان
راست است که سبب محکوم شدن من ناتوانیام بود، ولی نه ناتوانی در سخن گفتن؛ بلکه من از بیشرمی و گستاخی، و گفتن سخنانی که شما خواهان شنیدن بودید، ناتوان بودم و نمیتوانستم لابه و زاری کنم و سخنانی به زبان آورم که شما به شنیدن آنها از دیگران خو گرفتهاید و من درخور شأن خود نمیشمرم.
نه هنگام دفاع از خود آماده بودم برای گریز از خطر به کاری پست تن در دهم، و نه اکنون از آنچه گفته و کردهام پشیمانم. بلکه مردن پس از آن دفاع را از زندگی با استرحام و زاری برتر میشمارم.
زیرا سزاوار نمیدانم که آدمی چه در دادگاه و چه در میدان جنگ از چنگال مرگ به آغوش ننگ بگریزد. اگر روا باشد که انسان برای رهایی از خطر به هر کردار و گفتاری توسل جوید، در میدان جنگ نیز بسا پیش میآید که با انداختن سلاح و سر فرود آوردن در برابر دشمن به آسانی میتوان از مرگ رهایی یافت.
آری، آتنیان، گریز از مرگ دشوار نیست، گریز از بدی دشوار است.
@kharmagaas
دفاعیات سقراط