فرهاد قنبری:. جامعه بی طبقه توحیدی

فرهاد قنبری:
جامعه بی طبقه توحیدی

جامعه بی طبقه توحیدی اصطلاحی بود که قبل از انقلاب در میان شورشیان آرمانخواه و تحول طلب آن روز دهان به دهان می چرخید و نوید بهشتی پر از خوشبختی را با خود به همراه داشت که تصور آن، شوق وافری در حاملان این ایده به و جود آورده و آنها را غرق در رویاهایشان می کرد.
این اصطلاح اولین بار توسط بنیانگذاران مجاهدین خلق استفاده شد و کم کم به گفتمان عمومی جامعه راه یافت.

حاملان این نوع نگاه، جامعه ای را تصور می کردند که در آن همه به صورت یکدست و در صفوف به هم پیوسته، توحید و خداپرستی را سرمشق خود قرار داده و به اندازه توان خود کار کرده و به اندازه نیازشان می بردند. برداشت آنها از روان و ذات انسان برداشتی بسیار ساده، سطحی و رمانتیک بود، برداشتی که در آن قرار بود انسانها به تمام غرایز خود از قبیل شهرت، قدرت، طمع، جاه طلبی، شهوت و غیره پشت پا بزند و دوشادوش سایر برادران و خواهران دینی خود به ریسمان الهی چنگ بیندازد و در گوشه دنجی از سفینه نجات، قناعت و صبر پیشه کرده و برای خوشبختی دیگران از هیچ تلاشی فروگذار نباشد.

شورشیان آرمانخواه، حامی جامعه بی طبقه نمی دانستند که ابتدا برای رسیدن برای جامعه «توحیدی» باید جمعیت کثیری که نگاه غیر توحیدی دارند را یا هدایت کرده یا از بین ببرند و سپس به جان افرادی که به جامعه «بی طبقه» اعتقادی ندارند بیافتند و آنها را نیز یا هدایت کرده یا قلع و قمع کنند و آرمانشهر خود را بر روی تلی از نعش و خون (شبیه آرمانهشر سوسیالیستی استالین یا جامعه نژاد خالص هیتلری) بسازند.

امروز با گذشت بیش از چهار، پنج دهه از آن شعارها و نگاهها می توان با لبخندی تلخ به سادگی حاملان چنین تفکراتی نگریست.
جامعه ای که می خواست در آن طبقه اقتصادی و تبعیض های اجتماعی را از بین ببرد، به یکی از طبقاتی ترین جوامع دنیا تبدیل رشده است و رانت خواری و فساد همچون اژدهای هفت سری از هر سو سربرآورده است.
@kharmagaas