فرهاد قنبری:. از سیاست زدگی تا فهم سیاسی

فرهاد قنبری:
از سیاست زدگی تا فهم سیاسی

جامعه امروز ما به همان میزان که سیاست زده است با دانش سیاسی بیگانه و ناآشناست.

سیاست زده است از آن جهت که از صبح تا شب در هر مکان و زمانی اعمم از خیابان، پارک، خانه، مهمانی و داخل تاکسی دنبال گوش هایی است تا از وضعیت سیاسی حاکم بر جامعه شروع به غر و نق زدن نماید، فرقی هم نمی کند که به همان مجلس یا نماینده ای بد و بیراه می گوید که خود رای داده است، او در هر شرایطی در جایگاه اپوزسیون قرار گرفته و در دستگاه حاکمه افراد کم خطری را پیدا می کند تا با فحاشی (نه نقادی) به وی، خود را در جایگاه دانای کل بنشاند.

در نظام های سیاسی توسعه یافته (اولین قدم) در مشارکت سیاسی رای دادن و شرکت در انتخابات هاست و همان افرادی که رای داده اند از فردای انتخابات با مشارکت فعالانه و با نگاه انتقادی در تمام امور ریز و درشت در کنار یا روبری دولت قرار می گیرند تا با یاداوری مداوم شعارهای انتخاباتی دولتمردان را در تحقق وعده هایشان یاری رسانده و خواسته های مدنی خود را نیز پیگیری نمایند.

در ایران (اولین و اخرین قدم ) مشارکت سیاسی یعنی رای دادن نیز بیشتر از آنکه از معیاری عقلانی تبعیت نماید تحت تاثیر احساسات و جو انتخاباتی است.
افراد اغلب از فردای روز انتخابات دوباره در جایگاه نق زن همیشگی قرار می گیرند و با گفتن حرف ها و سخنان بی سرو ته و با این نتیجه گیری که «سگ زرد برادر شغال است و همشون سر و ته یک کرباسند» به سخنان خود پایان می دهند.

ماکس وبر جامعه شناس المانی از سه نوع مشروعیت و اقتدار سیاسی سخن می گوید.
مشروعيت سنتی، مشروعيت قانونی-عقلانی و مشروعيت کاریزماتیک سه نوع مشروعیت مورد اشاره وبر است هر کدام کنش های اجتماعی متفاوتی را ایجاد می کنند. بر این اساس کنش عقلانی معطوف به هدف در مشروعیت عقلانی ، کنش عاطفی در مشروعیت کاریزماتیک و کنش سنتی در مشروعیت سنتی بروز و نمود بیشتری دارد.
به عقیده وبر کنش عقلانی معطوف به هدف در جوامع توسعه یافته سیاسی غالب است و دو کنش دیگر ویژگی جوامعی است که از لحاظ توسعه سیاسی رشد چندانی نداشته اند.
مشروعيت کاریزماتیک ناشی از برخی ویژگی های خاص برخی فرد است که قضاوت عمومی جامعه بر اين قرار می گيرد که کاريزما (کسي که محبوب مردم شده است)حق اقتدار و اعمال حاکميت دارد.
کنش سیاسی غالب در مواجه با شخص کاریزما نه عقلانی که بیشتر عاطفی و احساساسی است و توده ها با قهرمان سازی و پهوان سازی از شخص خاصی او را به عرش رسانده و به عنوان منجی خود برمی گزینند.
غالب نگاه مردم ایران به حاکمان و دولتمردان همان نگاه به کاریزما و منجی است و به این دلیل است که مدت کوتاهی پس از انتخاب هر حاکمی او مورد لعن و نفرین قرار داده و آرزوی مرگ او را می کنند

البته مقصر اصلی نظام آموزشی کشور است که از ابتدایی تا فارغ التحصیلی از رشته های مختلف دانشگاهی واحد درسی به نام آموزش سیاسی به شهروندان ارائه نمی دهد تا با اصول اولیه، وظیفه و اهداف نظام سیاسی و تعاریف برخی واژه های مورد نیاز سیاسی آشنا شوند.
telegram.me/kharmagaas