من اینجا برای پناهنده‌ها کار می‌کنم داوطلبانه

من اینجا برای پناهنده ها کار می کنم داوطلبانه . اگر توی ایران شما را بخاطر مثلا فعالیت های سیاسی یا هر چیز دیگری که مرتکب شده اید ، اعدام نمی کنند ، به کشور دیگری پناهنده نشوید! چون چیزهایی را که از دست می دهید بسیار بیشتر از آن چیزهایی ست که به دست می آورید ... و این را «زمان» به شما ثابت خواهد کرد ، وقتی زرق و برق کشور نو برای شما هم کهنه و تمام شد. مهاجرت قانونی ، خودش چه کوفتی ست که پناهندگی سیاسی اش باشد؟! ... هیچکس منکر مشکلات زندگی توی ایران نیست ، اما مگر «خارج» اش چه تحفه ای ست؟ ... «آدم» به «اجتماع» زنده است. و ما در «خارج» خیلی قاطی مناسبات اجتماعی خارجی ها نیستیم .. به زور «درخت کریسمس» و گریم «شب هالووین» هم وارد این مناسبات نخواهیم شد.
جهان وطنی مزخرفی بیش نیست. آن چیزی که جهان شمول شده «اقتصاد جهانی» ست. و الا هر آدمی متعلق به جایی ست! مثل «گوریل» که مال آفریقاست و «خرس قطبی» که مال قطب!! ... گیرم گوریل و خرس قطبی را سوار هواپیما کنند ببرند نیویورک و لندن و برلین ، و توی باغ وحش های مجهز ، هر روز سه وعده غذای خوشمزه هم به آنها بدهند! .. با این وجود گوریل همچنان مال آفریقاست و خرس قطبی متعلق به قطب!
مضاف بر آنکه «جهان وطنی» برای ایرانی ها بیشتر معادل «غرب وطنی» ست. و الا «جهان» ٬ «همه ی جهان» است. اگر شما توی زیمباوه و پاکستان و مغولستان هم احساس کردی توی خانه ی خودت هستی و وقتی با یک چینی یا اسلواک هم صحبت و رفاقت می کنی ، طرف عین پسرخاله ی توست ، آنوقت میشود از مفهوم مبهم مجعولی به اسم «جهان وطنی» هم حرف زد و در موردش بحث کرد
رضانظام دوست استرالیا( از کانال چهل سالگی)
@kharmagaas