دیالوگی از نمایش سقراط.. سقراط: خرمگس بودن برای من یک رسالته درست مثل شاعر بودن برای تو

دیالوگی از نمایش سقراط

سقراط : خرمگس بودن برای من یک رسالته درست مثل شاعر بودن برای تو

سافو: کی گفته شاعر بودن یک رسالته؟

سقراط: مگه نیست؟

سافو: مگه هست؟

سقراط: اگر نیست پس چرا شعر میگی؟

سافو: چون دوست دارم...

سقراط: چی رو دوست داری... شعر گفتن رو...؟ خودت رو...؟ یا کسانی رو که براشون شعر میگی تا بشنون و لذت ببرن؟

سافو: نمی دونم

سقراط: وقتی سافو نمی دونه پس کی می دونه؟

سافو: کی گفته من باید همه چیزو بدونم من که خدا نیستم!

سقراط: عجب

سافو: از چی؟

سقراط: خدا نیستی اما شاعری

سافو: یعنی خدا شاعره؟

سقراط: به نظر تو نیست؟

سافو: به نظر تو هست؟

سقراط: اگه نیست پس چرا این دنیا انقدر زیباست؟ و از اون زیباتر انسانه... کی تا حالا تونسته شعری به زیبایی انسان بگه؟

@kharmagaas