‍ فرهاد قنبری:. پیگمالیون و بتی به نام عشق.. پیگمالیون در اسطوره‌های یونان، پادشاه کوپروس است

‍ فرهاد قنبری:
پیگمالیون و بتی به نام عشق

پیگمالیون در اسطوره‌های یونان، پادشاه کوپروس است. در اساطیر یونان باستان پیگمالیون که مجسمه سازی چیره دست بود از زنان بیزار است. پیگمالیون هیچ زنی را لایق عشق خود نمی‌دانست؛ بنابراین مجسمه‌ای از زن مطلوبش ساخت و عاشق آن شد. او مجسمه اش را در آغوش میگرفت و می خوابید و آنقدر این عمل را تکرار می کند تا مجسمه کم کم در آغوش او نرم می شود. آفرودیت ( الهه عشق) وقتی میزان علاقه و دلبستگی پیگمالیون به مجسمه را مشاهده می کند در آن روح دمیده و به آن حیات می بخشد.
اسطوره پیگمالیون در واقع روایتگر این اصل روانکاوانه است که هر فرد در عشق، عاشق تصویری ذهنی و خودساخته از معشوق خود شده و با او داستان عاشقانه خود را شکل می دهد.

آلن بدیو در کتاب در ستایش عشق در توضیح عشق از نظر لکان می نویسد "عشق به هستی شناسی توسل می جوید در حالی که میل همیشه به طریقی فیتیش گرایانه توجه خود را بر اجزای دیگری همچون کپل ها و سینه ها و آلت جنسی متمرکز می کند، عشق توجه خود را درست بر هستی دیگری متمرکز می کند دیگری ای که کاملا مسلح به هستی خود به یکباره به زندگی ام که اینچنین در هم شکسته و تغییر شکل یافته ظهور کرده است"
عشق نتیجه تلاش و مرارتی همچون تلاش یک پیکر تراش برای خلق اثری زیبا و ماندگار است و بی شک هر عاشقی که ظرافت و زمان بیشتری را برای ساخت مجسمه (معشوق) خود سپری می کنند، اثر زیباتر و ماندگارتری را خلق می کنند و از بودن در کنار بت ذهنی خود لذت بیشتری می برند.
عشاق همچون پیکر تراشی زبردست تمام زشتی های معشوق شان ( از قبیل چاقی و لاغری، قد کوتاهی، اخلاق بد و امثالهم) را می تراشند و در نهایت بتی جذاب و بی نقص را در ذهن خود می سازند.
عشق (همان بت ساخته ذهن) است که باعث می شود فرد بتواند برای همیشه یکی را دوست بدارد و زندگی بدون معشوق را پوچ و بی ارزش قلمداد کند، زیرا که معشوق زیباترین اثر خلق شده توسط فرد عاشق است و بدیهی است هر کس مخلوق خود ( به مانند عشق مادر به فرزند) را عاشقانه دوست می دارد.
@kharmagaas