فرهاد قنبری:. من مجازی و من واقعی

فرهاد قنبری:
من مجازی و من واقعی

فضای مجازی این امکان را به سوژه ها می دهد که از خود شخصیت دیگری را ارائه کند. شخصیت و چهره ای که شاید هیچ شباهتی با زندگی واقعی فرد نداشته باشد.
یادمان نرفته آخرین نوشته های قاتل ستایش (دختر هفت ساله) در دفاع از عشق و حرمت زنان بود.

افراد بسیار زیادی هستند که صبح تا شب از حفاظت از محیط زیست، ترافیک ،آلودگی و کمبود آب شکوه می کنند اما در عمل حاضر نیستند یک مسیر کوتاه را با حمل و نقل عمومی طی کنند یا حتی از پرسه زنی های بی هدف با خودروهایشان در سطح شهر دست بردارند.

یا اینکه مدام در حال انتقاد از اختلاس و رواج دزدی در جامعه هستند ولی سر کار خود دنبال بهانه ای برای وقت تلف کردن و شانه خالی کردن از مسئولیت خود هستند.

بسیاری هستند که در نوشته و گفتار خود بسیار از حقوق زن،کودکان کار،کارگران و..می گویند اما در عمل و در برخورد با آنها حتی حاضر نیستند کوچکترین احترامی برایشان قائل باشند.

این «من» آرمانی که در فضای مجازی به نمایش گذاشته می شود با «من» واقعی که در عمل مشاهده می شود تفاوت بسیاری دارد.

فضای مجازی به عنوان مفر و ضربه گیری برای «وجدان معذب» تبدیل شده است. همانگونه که هر فرد معتادی علت شکست و اعتیاد خود را به یک «رفیق ناباب»نسبت می دهد تا از زیر بار مسئولیت و گناه خود شانه خالی کند، فضای مجازی نیز مکانی است که همه مشکلات را به «دیگری ناباب» نسبت داده و از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کرده و دیگران را در مقام متهم بنشانیم
telegram.me/kharmagaas