فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
✅ این روزها به واسطه جام جهانی اغلب ساعت تلویزیون روشن است و ناخواسته ساعت های متمادی تبلیغات میان شروع بازی ها را دیده یا می شنوم.
بخش زیادی از این تبلیغات آنقدر مشمئز کننده و آزار دهنده است که باعث می شود گاهی بیخیال تماشای فوتبال شده و تلویزیون را خاموش کنم.
تبلیغات بنگاههای آموزشی از این دسته است، این بنگاهها با استفاده از ناآگاهی خانواده ها، آرامش روانی کودکان و نوجوانان را به شیوه ای غیر انسانی آن هم در اولین روزهای آغاز تعطیلات تابستانی هدف قرار داده اند. آنها به خوبی می دانند که مخاطبان اصلی برنامه های مربوط به جام جهانی دانش آموزان هستند و به همین دلیل به طور مداوم اذهان آنها را مورد هجوم خود قرار می دهند. ( در این میان نقش تلویزیون هم که با بودجه هزاران میلیاردی خود را به بوقچی این بنگاهها تبدیل کرده است قابل توجه است)

✅ بنگاههایی مانند قلمچی و گاج با استثمار دانشجویان برتر کنکور ( از قبیل طرح سوال یا نوشتن کتاب های کنکوری با پرداخت مبالغ بسیار ناچیز) به مافیای بزرگی تبدیل شده است که تمام رسانه ها و بیلبوردهای تبلیغاتی شهرها را به قبضه خود در آورده است. مافیای قلمچی و گاج و امثالهم سالهاست کنکور را به قبضه خود درآورده است و همه خانواده ها و دانش آموزان به خوبی می دانند که تنها مسیر اصلی برای رسیدن به رشته های پول ساز دانشگاهی نه میزان علم و آگاهی بلکه میزان پول پرداختی شان به این بنگاههاست. مسئله ای که خانواده ها و جامعه آسیب های آن را جدی نمی گیرد میزان فشار و استرسی است که این بنگاهها به کودکان و نوجوانان وارد می کند.

✅ نسلی که امروز ( عمدتا توسط والدینی که متولد دهه پنجاه) تربیت می شوند نسل خاصی است. نسلی که قرار است تمام سرخوردگی ها و عقده های پس رانده شده والدین را بر دوش بکشد، از آتلیه ها تا کلاس های زبان و موسیقی و کنکور و همه و همه مکان هایی است که کودکان باید ناخوداگاه سرکوب شده، والدین را ارضا نماید. بنگاههای کنکور به خوبی به این خصلت این نسل آشناست و تا آنجا که می تواند سعی می کند پول بیشتری را از جیب آنها بدزدد.

✅ در حال حاضر رتبه کنکور ربط به مستقیمی به میزان پولی که توسط خانواده ها به بنگاه قلم چی، گاج و امثال پرداخت می شود دارد و نوجوانان در قبال دریافت این مبالغ، نه علم و دانش بلکه مهارت های تست زنی را یاد می دهند
کنکور که قرار بود معیار سنجش علمی نوجوانان باشد امروزه به طور کامل حالت رقابت علمی خود را از دست داده و به یک بنگاه سودآور عظیم برای کشتارگاههای فکر و اندیشه (گاج، قلمچی، مدرسان شریف و امثالهم) تبدیل شده است.
در چنین شرایطی دانش آموزان استان های محروم و خانواده های ضعیف یا در کنکور مردود شده یا در رشته علوم انسانی پذیرفته می شوند. علوم انسانی که بیشتر به چشم زنگ تفریحی برای سیاست گذاران و دانشجویان نگریسته می شود. دانشکده ها و خوابگاههای دانشجویان علوم انسانی مملو از جوانان مناطق محروم و روستاییانی است که منتظرند مدرک خود را بگیرند و به لشگر بیکاران بپیوندند. دانشجویانی با چهره هایی غمزده و نگران در کنج خوابگاه ها که هیچ چشم انداز روشنی را پیش روی خود نمی بینند.
@kharmagaas