‍ فرهاد قنبری:. سینما پارادیزو_ جوزپه تورناتوره

‍ فرهاد قنبری:
سینما پارادیزو_ جوزپه تورناتوره

سینما پارادیزو قصه یك فیلمساز سرشناس است كه خاطرات دوران كودكی خود را به یاد می‌آورد. بخش اصلی این خاطرات مربوط به دوره‌ای است كه او با حضور در تنها سینمای دهکده، سینما پارادیزو، به تماشای فیلم سینمایی می‌نشیند و از این طریق عاشق و علاقه‌مند به سینما می‌شود. حضور مداوم او در این سالن علاوه بر تماشای فیلم‌ها باعث دوستی عمیق او با آپارتچی سینما می‌شود...

" سینما پارادیزو" بوی خوش نوستالژی است.
سینما پاراریزو داستان خشونت ورزی تکنولوژی ای است که روزانه با سرعت سرسام آوری در حال درنوردیدن مرزهای جدید و فروپاشی خاطرات نسل های مختلف است. فروریختن سینما پارادیزو فروریختن تمام امیدها و خاطرات نسلی بود که بخشی از سالها و روزهای زیبای عمر خود را با آن سینما می شناخت.
هر کدام از ما مخاطبان سینما پارادیزو خود را داشته ایم، سینما پارادیزویی که روزی در مقابل دیده گانمان غبار گرفته یا به تلی از خاکستر بدل شده است‌.
تورناتوره در این فیلم با کنار هم قرار دادن بخش های زیبایی از سینمای کلاسیک جهان ادای دینی شکوهمند از بزرگان تاریخ سینما را به نمایش می گذارد، از هنری فوندا تا ویسکونتی، چارلی چاپلین تا برباد رفته و همفری بوگارد و..هر کدام بخشی از خاطرات نسل هایی متفاوتی است که سینما را هنر بهتری برای تحمل زندگی می دانسته اند.
تورناتوره در این فیلم به مخاطبان خود این مجال را می دهد که هر کدام برای ساعتی به دوران کودکی و روزهای غبار گرفته زندگی خود سفر کنند و با یادآوری این خاطرات در کنار شخصیت اصلی داستان اشکی از گوشه چشم هایشان پاک کرده و آب تنی زیبایی در دریای خود داشته باشند.
سینما پارادیزو تماشاگر را همچون زایری خسته اما مشتاق به هزارتوی خیال، ارامش و کاتارسیس دعوت میکند و در نهایت آنها را با رویاها و اشکهایشان غسل تعمید میدهد.

آلفردو ( کاراکتر جذاب فیلم) در جایی از فیلم می گوید: "حتی عشق های خیلی عمیق هم به پایان می رسند و عشق های جدید جاش رو می گیرند"
سینما پارادیزو روایت فراموشی و زوال عشق های قدیمی است....

@kharmagaas