فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
اندر حکایت تحویل سال و تلویزیون


ساعت های قبل و بعد از تحویل سال، ساعت های طلایی تلویزیون است، ساعت هایی که شبکه های مختلف این رسانه فاخر تلاش می کنند گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و لحظات به یادماندنی را برای مخاطبان خود رقم بزنند.

در هر کدام از این شبکه های فاخر ابتدا مجریان جوانی حضور دارند که از یک طرف سعی می کنند در لباس پوشیدن و اداها از شومن ها و مجریان شبکه های معروف جهانی تقلید کنند و از سوی دیگر می خواهند وجه اسلامی ظاهر و رفتار خود را رعایت کرده و حدالمقدور موقع اذان و خواندن دعای مقلب القلوب با یاد خدا و ترس از آتش جهنم قطره اشکی هم بریزند...

در شروع این ویژه برنامه های نوروزی جوانی با موهای سیخ سیخ و براق وارد شده و بدون سلام و علیک شروع به خواندن می کند و پس از پایان با قربان صدقه رفتن های مجری شروع به سخن گفتن از دستاوردهای والای هنری خود کرده و با برشمردن چگونگی طی کردن پله ها ترقی و رسیدن به قله خوانندگی، دوباره میکروفون به دست می گیرد تا با پرده برداری از کار جدیدش کم کم سالن را ترک نماید...
مهمان بعدی این برنامه وزین یحتمل آقای حیاطی یا مجری اخبار بیست و سی است که اینبار بدون در دست داشتن برگه های خبر، با حاج خانوم حاضر شده و پس از کمی لعن و نفرین به استکبار و غول های خبری جهان و سخن گفتن از سختی های کار گویندگی، به سراغ داستان چگونگی آشنایی خود و همسر جان رفته و قند در دلشان آب می شود.... هنوز مجری بیست و سی هنوز پا را بیرون نگذاشته که بزرگان عرصه هنر سینما و تئاتر و کمدی از راه می رسند و با ماچ و موچ و بالا و پایین پریدن ها قربان صدقه مجری می روند و از کارها و آثار فاخر سال گدشته و سال پیش رویشان سخن ها خواهند می گویند.( پیش بینی میکنم امسال چند تن از این هنرمندان آوانگارد و خط شکن از خطوط قرمز این رسانه پا را فراتر گذاشته و نام عادل فردوسی پور و برنامه محبوب او را آورده و مرزهای کنشگری سیاسی و تعهد اجتماعی را یکجا جابه جا نمایند..)

پس از مدتی آخوند برتر سال که پای ثابت برنامه هایی مانند زلال احکام و زلال اخلاق و... بوده با عبای سفید و چهره خندان وارد سالن می شود و پس از نصیحت های نیم خطی، سال خوب و پر معنویتی را برای همگان آرزو می کند...
ما تماشاگران که تازه شیفته و ذوق زده این همه جذابیت از رسانه ملی شده ایم تا می آییم به فضای روحانی و پر از معنویتی که حاج آقا ایجاد نموده عادت کنیم، میبینم که یهویی سری جدیدی از هنرمندان بزرگ سرزمین آریایی مان اعم از بهنوش بختیاری و مهران غفوریان و غول برره و... از راه می رسند و دوباره کل فضای ذهنی و روحیمان را تغییر می دهند و با جک ها و اداهای شیرین شان حسابی قلقلکمان می دهند...

هر چه به لحظه تحویل سال نزدیک تر می شویم، جوان شیک پوش دیگری دوباره میکرفون به دست وارد شده و در میان انبوهی از دود و مه، از "محکم نبستن در" و "کمتر کردن دلبری" و "تیغ و عشق و معرفت" و... شروع به خواندن می کند و ما ببیندگان را غرق در لذت و کیف حاصل از موسیقی می نماید..

در لحظه تحویل سال هم پدر و مادر شهیدی، با چهره ای شکسته و رنج دیده(که معلوم است با این محیط و سالن احساس بیگانگی دارد) حاضر می شود و مجری با قدردانی فراوان از شهدا به ما هشدار می دهد که اگر امروز به اینجا رسیده ایم و با چنین رسانه فاخری و هنرمندان بزرگی در خدمت شما هستیم همه و همه از صدقه سری خون شهدا و صبر و ایثار خانواده های آنهاست.....
@kharmagaas