هرگاه به به یقینی رسیده‌ام آرامش و اطمینانم زودگذر بوده است و شکها و دلهره‌های تازه در دم از این یقین بر می‌شوند و مجبور می‌شوم مب

هرگاه به به يقيني رسيده ام آرامش و اطمينانم زودگذر بوده است و شكها و دلهره هاي تازه در دم از اين يقين بر مي شوند و مجبور مي شوم مبارزه اي تازه در پيش گيرم تا از اين يقين قبلي ام برهم و يقيني تازه بجويم تا عاقبت آن يقين تازه هم به نوبه خود به بلوغ مي رسد و به بي يقيني بدل مي شود... پس چگونه مي توانيم بي يقيني را تعريف كينم؟ بي يقيني مادر يقيني تازه است".
@kharmagaas
کازانتزاکیس