فرهاد قنبری:. تاریخ دوبار تکرار می‌شود. یک بار به صورت تراژدی بار دوم به صورت کمدی (کارل مارکس)

فرهاد قنبری:
تاریخ دوبار تکرار می شود
یک بار به صورت تراژدی بار دوم به صورت کمدی ( کارل مارکس)

اصلاح طلبان در طول حیات بیست ساله خود دوبار شکست خوردند، یک با به صورت تراژدیک و غم انگیز که در فاصله سالهای هشتاد و چهار تا هشتاد و هشت به وقوع پیوست، و یک بار هم به صورت "کمدی" که در سال نود و شش و نود و هفت شاهد آن بودند.

شکست اول اصلاح طلبان شکستی در اوج بود، شکستی تلخ اما شکستی با سر بلند که بیشتر "ایستاده مردن" را به اذهان متبادر می کرد. اصلاح طلبان در سال هشتاد و چهار به غرور و خواسته های حداکثری و در سال هشتاد و هشت به حریفی که قواعد بازی را به رسمیت نمی شناخت باختند، اما در هر دو مورد سر خود را بالا نگه داشتند و هیچگاه شکست را نپذیرفتند. اصلاح طلبان سال هشتاد و چهار به قهرمانانی می ماندند که به علت به رسمیت نشناختن حریف روی تشک حاضر نشدند و حریف به راحتی در زمینی بدون رقیب پیروزی خود را جشن گرفت. اصلاح طلبان در سال هشتاد و هشت هم سر خود را بالا می گرفتند و با گفتن اینکه میزبان حقشان را خورده است همه جا پز مردانگی و شجاعت خود را می دادند. هر دو مورد این شکست ها، شکستی تراژیک و تلخ بود و همچون تروما ناخوداگاه جمعی اصلاح طلبان را آزار می داد، اما شکستی نبود که غرور آنها را جریحه دار کرده باشد.

شکست و ناامیدی ماههای اخیر اصلاح طلبان از جنس دیگری است. اصلاح طلبان حامی روحانی دیگر نه آن دانشجویان و جوانان پر ادعا با خواسته های حداکثری (که خاتمی را در سال هشتاد و سه در دانشگاه تهران به باد انتقاد گرفتند) بودند و نه آن امید و نشاط روزهای قبل از انتخابات هشتاد و هشت را داشتند.
اصلاح طلبان حامی روحانی با خواسته های بسیار حداقلی همچون گشایش اندک در روابط خارجی و مهار قیمت ارز و تورم و مواردی از این قبیل خود را به پای صندوق های رای رساندند تا حداقل وضعیت آشفته و درهم ریخته اقتصادی و معیشتی جامعه (و خود) را بیش از این در معرض فروپاشی نبینند. آنها نه از روحانی انتظار زیادی برای آزادی مطبوعات و وضعیت زندانیان سیاسی داشتند و نه وزرا و معاونینی همچون عبدالله نوری، مهاجرانی و تاجزاده را طلب می کردند. تنها خواسته آنها حفظ آرامش اقتصادی و جلوگیری از گسترش فساد و ناامیدی در جامعه بود..
اما در نهایت با این شرایط باز هم اصلاح طلبان شکست خوردند و با دست های خالی میدان رقابت را ترک گفتند، شکستی که هیچ شباهتی به شکست های قبلی نداشت و بیشتر از آنکه تراژیک به نظر برسد مضحک جلوه می کرد.

اصلاح طلبان این بار نه به غرور و نه به حریفی که داوران هوایش را داشتند بلکه به خودشان باختند، به خودی که نه برای قهرمانی و کسب مدال بلکه فقط برای فرار از سقوط رقابت می کرد....
@kharmagaas