من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
در شب عید آن پری رو، بی نقاب آمد برون!. ماه میجستند مردم، آفتاب آمد برون!
در شب عید آن پری رو، بی نقاب آمد برون!
ماه میجستند مردم ، آفتاب آمد برون!
نقل است که در شب آخر رمضان ناصرالدین شاه قاجار به همراه وزیر خود بر پشت بام کاخ رفته و در آسمان به جستجوی ماه شوال بودند که ناگهان دختر وزیر در پشت بام عمارت مجاور ظاهر شد ، در حالیکه نقاب به چهره نداشت و او نیز به دنبال ماه میگشت! ناصرالدین شاه ناگهان طبع شعرش گل کرد و رو به وزیر گفت : "در شب عید آن پریرو بی نقاب آمد برون!"
اما هر چه تلاش کرد موفق با سرودن مصرع دوم شعر نشد! وزیر این ماجرا را برای دخترش تعریف کرد و دختر بی درنگ در پاسخ به مصرع دوم شعر سرود که : "ماه میجستند مردم ، آفتاب آمد برون"
@kharmagaas