من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
فرهاد قنبری:. فاشیسم و فردوسی
فرهاد قنبری:
فاشیسم و فردوسی
فاشیسم مانند سایر ایدئولوژی های سیاسی محصول دنیای مدرن و بحرانهای مرتبط با آن است.
فاشیسم محصول برهه ای از تاریخ اروپا است که محافظه کاری و بورژوازی غرب توان مقابله با بحران های فزاینده خود در مقابل مبارزات طبقات پرولتری را از دست داده بود.
فاشیسم یک روش حکومت است که بر سه اصل حکومت فردى، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطى استوار است. در حکومتهاى فاشیستى فردى که در رأس حکومت قرار مىگیرد ما فوق قانون است
فاشیسم از لحاظ نظری، محصول توسعۀ نظری نژادباوری و امپریالیسم و از نظر اجتماعی محصول بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پس ازجنگ جهانی اوّل بود.
اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آنها را در دانشنامۀ ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارتاند از: عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح_ مخالفت با اندیشههای سوسیالیستی _ مخالفت با لیبرالیسم _ تبعیّت زندگی همهٔ گروهها از دولت _ تقدّس پیشوا _ مخالفت با دموکراسی _ اعتقاد شدید به قهرمانپرستی _ تبلیغ روح رزمجویی_ نظام تکحزبی
حامیان و طرفدارن چنین ایده هایی در دنیای مدرن به فاشیست ها یا نئوفاشیست ها معروف هستند، کسانی که معتقد به برتری نژادی خود بوده و در راستای حذف «غیر» از هیچ نوع عملی به ویژه خشونت ورزی فروگذار نیستند.
بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان در قرن بیستم در چرایی شکل گیری و گرایش توده ها به فاشیسم سخن گفته اند.
اغلب این اندیشمندان اتمیزه شدن و بی معنایی زندگی انسان مدرن را از عوامل اصلی گرایش به جنبش های فاشیستی قلمداد می کنند.
حال یک کارگردان سینمای ایران در برنامه زنده تلویزیونی بدون اینکه اندک آشنایی با مفاهیم و ایدئولوژی های سیاسی مدرن (از جمله فاشیسم ) داشته باشد، یا چرایی اصلاق این واژه به برخی افراد و گروها و احزاب سیاسی را بفهمد مستقیما فردوسی را هدف قرار داده و اشعار او را پر از نگاه فاشیستی توصیف می کند. بی شک این کارگردان (که مانند اغلب هم صنفی های خود در توهم واژه «هنرمند» که مدام در تعریفشان به کار برده می شود به سر می برد ) درک چندانی از تاریخ و شرایط اجتماعی و فرهنگی سروده شدن شاهنامه را ندارد.
از بیان ایشان معلوم است که در زمینه اسطوره شناسی و علل سروده شدن این اثر حماسی و کارکردهای آن برای شکل گیری یک جامعه نیز آگاهی و علم چندانی ندارد و با این حال با واژه هایی که کارکرد سیاسی و اجتماعی آنها را نمی داند فردوسی را مورد خطاب قرار می دهد.
البته ایراد اصلی به مهدویان و امثال ایشان نیست. وقتی صدا و سیما به مکانی تبدیل شده است که هر روزه افرادی با کمترین سواد و علم در زمینه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی مدام در حال ارائه راهکار و تحلیل مسائل مختلف هستند چرا ایشان به خود اجازه ندهد که در زمینه ای که هیچ شناخت و درکی از آن ندارد سخن نگوید؟....
telegram.me/kharmagaas