رام ناشدنی‌ام، بی‌تعبیر. من خوی وحشی‌ام را

رام ناشدنی‌ام، بی‌تعبیر
من خوی وحشی‌ام را
بر تمامی بام‌های جهان فریاد می‌کشم.

دقایق پایانی روز در من ایستاده
که پیکرم را به بقا به ثباتی بی‌مانند روانه کند
به سمت دیوانگی‌های ناپیدا...

که مرا در فضایی مه اندود
در تاریکیِ روشن، رهسپار کند.
هوایم، هوایم که می‌گذرم
من موهای سپیدم را
در خورشیدی فراری می‌افشانم،

جسم‌ام را غرق گرداب‌ها می‌کنم
آنگاه بانی حیات می‌شوم؛
در دل خاک می‌رویم؛
و از مطلوب‌ترینِ گیاهان رشد می‌کنم...
در جستجوی من به زیر پاهایت نگاه کن.

@kharmagaas
والت ویتمن