فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
میرزا کوچک خان ، محمد تقی خان پسیان و شیخ محمد خیابانی از آن شخصیت هایی هستند که همیشه مناقشه برانگیزند.
در کتب تاریخی و متون درسی همیشه از آنها به نیکی یاد شده و پاسداران راه آزادی و وطن معرفی می شوند، اما مسیری که هر سه نفر در آن قدم برداشته بودند مسیری در راستای استقلال نسبی و شاید جدایی ایالات های مطبوع خویش بوده است.
در بهبوبه جنگ جهانی اول عواملی مانند: اشغال ایران توسط روسیه، عثمانی و انگلستان ، تقسیم ایران میان روسیه و انگلیس در عهدنامه هزار و نهصد و هفت ، قحط و گرسنگی شدید در ایران، سقوط حکومت مرکزی و نبود هیچگونه مرکز اقتدار قدرتمند افرادی که از مشروطه خواهان سالهای نه چندان دور بودند سعی کردند در گوشه و کنار ایران به اوضاع آشفته منطقه و ایالات محل زندگی خود سر و سامان دهند.
میرزا در گیلان به دنبال تشکیل حکومت سوسیالیستی اسلامی به رهبری خود بود. شیخ محمد حرکتی شبیه میرزا را در آذربایجان دنبال می کرد و محمد تقی خان چنین آرزو و خواستی را برای خراسان در سر می پروراند.

در این اوضاع اتفاقی که شاید به عنوان مهمترین عامل نجات ایران از تجزیه و سقوط بتوان قلمداد کرد به قدرت رسیدن بلشویک ها در روسیه بود، به قول ملک الشعرای بهار ایران آن سالها مانند مردی بود که طنابی به گردن او آویخته بودند که یک سوی آن را روسیه و سوی دیگر را انگلیس در حال کشیدن بودند و زمان زیادی برای خفه شدن آن فرد باقی نمانده بود که روسیه طناب را رها کرد و عامل آن انقلاب اکتبر بود.

به قدرت رسیدن بلشویک ها و خروج آنها از جنگ جهانی و ترس انگلستان از نفوذ کمونیسم به سرزمین های همسایه روسیه باعث شد انگلستان هم از تجزیه ایران صرف نظر کرده و از به قدرت رسیدن فردی سخت گیر و جاه طلب که بتواند امنیت را در سرتاسر ایران برقرار کند حمایت نماید.
در چنین شرایطی و با چراغ سبز یا بی تفاوتی قدرت های جهانی رضا شاه توانست جنبش جنگل، شیخ محمد و محمد تقی خان و شیخ خزعل را سرکوب نماید و بار دیگر ایران را متحد سازد.

فارغ از بحث ملی گرایی باید اذعان کرد میرزا کوچک خان، شیخ محمد و محمد تقی خان شورشیان آرمانخواهی بودند که از وضعیت حاکم بر جامعه به ستوه آمده و علم قیام برافراشته بودند ، شورشیانی که با توجه به شرایط و اتفاقات بین المللی هزینه سنگینی را پرداخت کردند.
@kharmagaas