من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
چشم هایت،. چشم هایت، چشم هایت. سرشار از آفتاب اند،
چشم هايت ،
چشم هايت ، چشم هایت
سرشار از آفتاب اند،
آن سان که کشتزارانِ آنتاليا
در صبحگاهانِ اواخر ماه مي
چشم هايت ،
چشم هايت ، چشم هایت
بگذار خمار آلوده وُ
خوشبخت بنگرند ،
و تا آن جا که باور دارند
دلبستگي انسان را
به دنيا بنگرند،
که چگونه افسانه اي مي شوند
و زبان به زبان مي چرخند
چشم هايت ،
چشم هايت ، چشم هایت
بلوط زارانِ بورصه اند... در خزان
برگ هايِ درختانند
بعد از باران تابستان
و در هر فصل وُ
هر ساعت... استانبول اند
چشم هايت ،
چشم هايت ، چشم هایت
روزي خواهد رسيد
محبوبم !
روزي فرا خواهد رسيد
که انسان ها
با چشم هايت، یک ديگر را
خواهند نگريست
با چشم هاي تو
خواهند نگريست..
@kharmagaas
ناظم حکمت