فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
اریش فروم معتقد است که آنچه در جامعه غربی روی داده است، ناپدید شدن گسترده ارزش‌های مشترک و پیوند‌های شخصی و اجتماعی راستین با دیگران است. انسان توده‌ای کنونی، هر چند که جزء جمعیتی است، اما جدا مانده و تنهاست؛ جز شعار‌ها و ایدئولوژی‌هایی که از رسانه گروهی دریافت می‌کند هیچ اعتقاد دیگری ندارد تا با دیگران سهیمش کند»
امروزه می توان این گفته فروم را به تمام ساکنین کرده زمین بسط داد. انسان امروز با نوعی اتمیزه شدن در جامعه روبه‌روست از این رو جامعه بیشتر شبیه اجتماعی از تکه سنگ‌هایی است که کنار هم چیده شده‌اند. یا همان‌طور که فروم می‌گوید جامعه بدل به «غبار بی‌سازمانی از افراد» می‌شود.جامعه ای توده ای به گفته هانا آرنت بیشترین پتانسیل را برای گرایش به فاشیسم دارد،همان گونه که آن را در جنگ جهانی دوم نشان داد.
انسان امروز در جهانی زندگی می کند که وجه غالب آن نیهلیسم است.توده های از سنت و مذهب و بریده و ذره گون شده، دچار یک خلا معنا و هویت هستند.
افراد در حیرانی و یاس حاصل از این تنهایی آزار دهنده دنبال ماوایی میگردند تا خود را درون گفتمان و جماعتی معنا ببخشند. از این رو پس از افول فاشیسم و کمونیسم، امروزه عده ای با رجعت دوباره به مذهب، عده ای با پیوستن به داعش و اسلحه به دست گرفتن، عده ای با پیوستن به گروههای شیطان پرستی و دگرباشی یا عده ای با افراط شدید در طرفداری از یک تیم فوتبال و....سعی در تعریف خود در جماعتی و گفتمانی معنا بخش می کند، تا از این ذره گونی و تنهایی کشنده خود بکاهند.

شاید حق با هنری فورد نویسنده آمریکایی باشد که می گوید « فکر کردن سخت ترین کاری است که وجود دارد، و احتمالا به خاطر همین است که افراد کمی مشغول آن می شوند» افراد اغلب برای فرار از اندیشه دنبال ملجایی هستند که به جایشان فکر کند یا از آنها تفکر طلب نکند.

@kharmagaas