من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
بعدها از چیزهایی که دیدهایم سخن به زبان نمیآوریم. چشمها خود سکوت را میفهمند. تنها گامها هستند
بعدها از چیزهایی که دیده ایم سخن به زبان نمی آوریم
چشم ها خود سکوت را می فهمند
تنها گام ها هستند
که هاون ها را محکم تر می کوبند.
آجرها را می چینیم
به دور خود دیوار می کشیم
این گونه از زمستان می گذریم
از باران،از سرما
چه زیبایند همین آجرهای سرخ
همین ارتش سرخ آجرها
که در آفتاب، رخت هایش را خشک می کند
با صلح
با یقین
با خرد...
@kharmagaas
یانیس ریتسوس