نامه چخوف به همسرش اولگا در سال ۱۹۰۲.. روز به خیر همسرم. دلبندم، تو نامه‌های مرا دوست نداری

نامه چخوف به همسرش اولگا در سال 1902

روز به خیر همسرم. دلبندم، تو نامه های مرا دوست نداری. می دانم و سلیقه ات را تحسین می کنم اما چه کنم که در این چند روز حال و روز خوبی نداشتم. امیدوارم شوهر پیر و بیچاره ات را ببخشی و از دستش عصبانی نشوی. نامه دیروزت روحیه ام را خراب کرد. نوشته ای که برای کریسمس نمی آیی یالتا(نام روستایی که چخوف به دلیل بیماری در آن زندگی می کند). نمی دانم با خودم چه کنم. دکتر می گوید می توانم به مسکو بروم دیگری می گوید مطلقاً نه. اما من نمی توانم اینجا بمانم. اصلاً نمی توانم بدون تو. تو داری نکن. اولگا برایم از هرچه که در سر داری بنویس. جزئی ترین چیزها را برایم بنویس. نمی توانی تصور کنی نامه هایت چقدر برایم ارزش دارند. چقدر آرامم می کند. فراموش نکن که دوستت دارم. امروز می خواهم گورکی (ماکسیم گورکی) را ببینم. شاید بروم و تولستوی را هم ببینم.
@kharmagaas
شوهرت آنتونیو