من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
ما پرندگان را خوردیم، خوردیمشان!!!!. میخواستیم آوازشان میان گلویمان بالا بپیچد
ما پرندگان را خوردیم،خوردیمشان!!!!
میخواستیم آوازشان میان گلویمان بالا بپیچد
و از درون دهانمان بشکفد بیرون،
پس خوردیمشان....
میخواستیم پرهاشان از بدنمان جوانه زند.
بال هاشان را میخواستیم،
دلمان میخواست مانند آنها پر بگشاییم،
آزادانه اوج بگیریم بر فراز درخت ها و ابرها،
پس خوردیمشان......
به آنها نیزه زدیم،
چماق کوفتیم،
پاهاشان را در هم پیچیدیم،
به تورشان انداختیم،
به سیخشان کشیدیم،
بر زغال داغشان نهادیم
و تمام اینها از عشق بود......
ما عاشقشان بودیم...!!!!!
@kharmagaas
مارگار اتوود