من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
پاییز برگش را از دستمان میرباید. ما زمان را از درون گردوها بیرون میآوریم
پاییز برگش را از دستمان می رباید
ما زمان را از درون گردوها بیرون می آوریم
و به او می آموزیم که گام بردارد
و به پوسته اش باز گردد.
ما به هم نگاه می کنیم
سخن می گوییم
و مانند خشخاش و خاطره، عشق می ورزیم
چون شراب در صدف می آرامیم
و چون دریا در پرتوِ خونین ماه.
زمان آن رسیده است که واقعیت را دریابیم
زمان آن رسیده است که سنگ، برای روییدن بیارامد
و بی قراری، قلب را به تپش وا دارد.
زمانِ آن رسیده است که زمان فرا رسد.
زمان فرا رسیده است...
@kharmagaas
پاول سلان