من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


هادی غفاری از خاطرات پدرش با علامه جعفری می‌گوید و معتقد است که ایشان با کانت و دکارت مکاتبه داشتنه‌اند

این در حالی است که کانت نزدیک۱قرن و دکارت سه قرن پیش از تولد ایشان از دنیا رفته‌اند.
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. اینستاگرام و مدفوعی که تلو تلو می‌خورد

ژاک لاکان معتقد بود، تفاوت انسان با حیوان در این است که انسان می‌داند با مدفوع خود چه بکند، اما حیوان نمی‌داند. انسان در مواجه با مدفوع خود سریع سیفون را می‌کشد و همه چیز را پاک می‌کند و اگر برای لحظه‌ای شیر آب را باز کرده و متوجه شود که آب قطع بوده است دچار دستپاچگی شده و به هر طریقی سعی می‌کند از شر کثافت خود خلاص شود. اما هیچ حیوانی چنین توانایی را ندارد و مدام در مدفوع خود دست پا می‌زند و توانایی خلاص شدن از شر آن را ندارد. این مواجه آگاهانه با مدفوع در همه کثافت کاری‌های انسان قابل مشاهده است، به عنوان مثال یک قاتل با جزئیات دقیق تمام آثار جرمش را پاک می‌کند یا یک متجاوز به گونه‌ای کاملا اخلاقی تظاهر به زیست اخلاقی می‌کند (همانگونه که در توالت می‌داند به مدفوعش چه کند) در اینستاگرام با برخی افراد مواجه‌ایم که با اینکه می‌داند باید مدفوع خود را حذف کند ولی نه تنها چنین اقدامی را انجام نمی‌دهد بلکه آن را با تشریفات خاصی به نمایش می‌گذارد. قهرمانان پوشالی اینستاگرام با فالورهای چند صد هزار نفری که اغلب با یک کلیپ مبتذل یا نمایش برجستگی‌های بدن و اعمال متعدد جراحی زیبایی یا عکس‌های گو ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. صحنه هایی از یک ازدواج -اینگمار برگمان

زوجی به نام یوهان و ماریانه ده سال است که ازدواج کرده‌اند و حال موضوع مقاله‌ای در یک مجله دربارهٔ زوج‌های ایده‌آل هستند. یوهان استاد یک انستیتوی تحقیقاتی و ماریانه متخصص مسائل حقوقی طلاق است. آنان دو دختر، یک ویلای ییلاقی و آپارتمان شیکی در شهر دارند. وقتی دو نفر از مهمانان آنان، که از دوستان قدیمی شان هستند در مورد روابط زناشویشان به یکدیگر کنایه زده و دعوای سختی می‌کنند، زندگی یوهان و ماریانه نیز دچار تلاطم می‌شود.. این فیلم نسبتا طولانی در شش بخش با عناوین مختلف پخش می‌شود و هر کدام از زاویه و دریچه‌ای زندگی زناشویی و فراز و نشیب‌های آن را نقل می‌کند. فیلم صحنه‌های از یک ازدواج از بهترین آثار برگمان محسوب می‌شود. این فیلم را می‌توان روایت روانکاوانه‌ای از «چیستی عشق» از زبان کارگردان بزرگ تاریخ سینما قلمداد کرد. این زوج در ابتدا احساس خوشبختی کرده و زندگی خود را عاشقانه و با رضایت توصیف می‌کنند‌. سپس عواملی باعث ایجاد شک و دلهره در آنها شده و باعث می‌شود که مرد خانه را ترک کرده و زندگی با زن دیگری را آغاز کند. ...
  • گزارش تخلف

می‌ترسم از روزی که محسن نامجو نماینده‌ی «نسل بی حماسه» ی من شود

باید اذعان کرد که اشعار او به لحاظ ادبی هیچ ارزشی ندارند. اما مساله این است که همین «بی ادبی» او را برجسته کرده. خودش در جایی می‌گوید که از این همه استقبال مردم تعجب کرده و فکر این همه را نمی‌کرد. چه چیز او را به پدیده موسیقی امروز تبدیل کرده است؟. من با تمام مرز‌های روشن سیاسی و فکری و نفرتی که از اشعار سخیفش دارم، او را می‌فهمم. او را می‌فهمم گرچه با او به شدت مخالفم. نسل من این را می‌فهمد. همان طور که در نگاه نسل پدرانم می‌خوانم که هیچ ارتباطی با سبک نامجو برقرار نمی‌کنند. ویژگی او این است که هر نوع کلان روایتی را به سخره می‌گیرد. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. نامجو و شاهین نجفی، قهرمانان عصر انحطاط

همیشه این میزان از اقبال به شاهین نجفی و محسن نامجو برایم ناراحت کننده و تاسف برانگیز بوده است. ایجاد سر و صداهای عجیب، استفاده از واژه‌های غیر معمول و رکیک، به سخره گرفتن اشعار بزرگان، تمسخر برخی بت‌های ذهنی مانند وطن و رفتارهای خارج از قائده چارچوب‌های اصلی موسیقی و محتوای ترانه‌های نامجو و نجفی است. نامجو و شاهین بسیار شبیه جامعه امروز ما هستند. نامجو نماینده جامعه‌ای گریزان از گفتمان‌های معنا بخش (اعمم از دین و دانشگاه و اخلاق) است. آنها نماینده جامعه گریزان از فکر و اندیشه هستند، جامعه‌ای که حتی از خود و تصویر خود بیزار است. موسیقی شاهین و نامجو، موسیقی عصر انحطاط و شکست است، آنها نماینده جامعه‌ای هستند که از اندیشه و فکر بیزار است و تفکر را در غالب تمسخر به صحنه می‌آورد. قهرمان عرصه موسیقی دهه شصت و هفتاد شجریان، علیرضا افتخاری و شهرام ناظری بودند و قهرمان دهه نود شاهین نجفی و محسن نامجو هستند و این نشان از جابجایی و گسستی بزرگ و قابل تامل در جامعه است. ...
  • گزارش تخلف

پای آبله زه راه بیابان رسیده‌ام. بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او. برده بسر به بیخ گیاهان و آب تلخ

در بر رخم مبند که غم بسته بر درم. دلخسته‌ام به زحمت شب زنده داریم. ویرانه‌ام ز هیبت آباد خواب تلخ. عیبم مبین که زشت و نکو دیده‌ام بسی. دیده گناه کردن شیرین دیگران. وز بی گناه دلشدگانی ثواب تلخ. در موسمی که خستگی ام می‌برد زجای. با من بدار حوصله بگشای در ز حرف. اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ. ...
  • گزارش تخلف

دمشق عریان شد. درعا دریده شد. گیسوان لاذقیه در بالکان به تاراج رفت

اندام شیمیایی رقه در آلمان ریخت. من با هر تجاوزی ترکیب جمعیتی اروپا را بهم می‌زنم. حمص و حما در وگاس می‌رقصند. شعرهایم در ونکوور جایزه می‌گیرند، بینندگان عزیز!. مهجه کهف (Mohja Kahf) | شاعر و نویسنده مهاجر سوری. ...
  • گزارش تخلف

بخشی از پیشگفتار تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی که با وجود داشتن مقام وزارت در دربار مغول، وضعیت آن روزگار را اینگونه توصیف می‌کند:

و به سبب تغییر روزگار و تأثیر فلک دوار و گردش گردون دون و اختلاف عالم بوقلمون، مدارس درس مندرس و معالم علم منطمس گشته و طلبه‌ی آن در دست لگدکوب حوادث، پای مال زمانه‌ی غدار و روزگار مکار شدند و به صنوف فتن و محن گرفتار و در معرض تفرقه و بوار معرض سیوف آبدار شدند و در حجاب تراب متواری ماندند. هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد. زآن که اندر دل خاکند همه پر هنران. کذب و تزویر را وعظ و تذکیر دانند و تحرمز و نمیمت را صرامت و شهامت نام کنند. هر یک از ابناء السوق در زی اهل فسوق امیری گشته و هر مزدوری دستوری و هر مزوری وزیری و هر مدبری دبیری و هر مستدفیی مستوفیی و هر مسرفی مشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی و هر کون خری سر صدری و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فراشی صاحب دورباشی و هر جافیی کافیی و هر خسی کسی و هر خسیسی رییسی و هر غادری قادری و هر دستاربندی بزرگوار دانشمندی و هر جمالی از کثرت مال با جمالی و هر حمالی از مساعدت اقبال با فسحت حال. آزاده دلان گوش به مالش دادند. وز حسرت و غم سینه به نالش دادند. پشت هنر آن روز شکست است درست. کین بی هنران پشت به بالش دادند. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. اصلا هم درد نداشت

یکی از روش‌های تربیتی فراگیری که در همه مکان‌ها اعمم خانه و مدرسه و. برای متولدین دهه شصت مورد استفاده وسیع قرار می‌گرفت «کتک» بود. کشیده‌های آبدار پدران و کابل‌های معلمان از آشناترین تصاویر حک شده بر ذهن اغلب افرادی است که دهه شصت متولد شده یا به مدرسه رفته‌اند. پدران و معلمان به تاسی از شرایط حاکم بر جامعه کتک زدن و تنبیه را ساده‌ترین و سریعترین روش تربیتی تصور می‌کردند و به این دلیل سختی آموزش روش‌های دیگر را بر خود تحمیل نمی‌کردند. در مقابل کودکان متولد این دهه نیز (شاید آنها هم به تاسی از شرایط جامعه) اهل سوسول بازی و قهر و گریه نبودند و پس از خوردن کتک‌های مفصل نیشخندی زده و با گفتن «اصلا هم درد نداشت» بازی خود را از سر می‌گرفتند. در این شرایط هم پدر و معلم و ناظم خوشحال بودند که با یک کتک آبدار کودک گستاخ و بی تربیت را ادب کرده‌اند و هم کودک از این که پوستش کلفت شده و دیگر دردی احساس نمی‌کرد احساس خوشحالی می‌کردند‌.. حمله امریکا، فرانسه و انگلیس به سوریه هم چیزی شبیه همان روش تربیتی دهه شصت جامعه ماست. آنها مدام از تاثیرات عمیق حملاتشان گفته و به یکدیگر بابت این دستاورد بزرگ تبر ...
  • گزارش تخلف

سیاوش کسرایی این شعر را در مسکو دو سال قبل از فوت به یاد وطن می‌سراید:. (دلم هوای آفتاب می‌کند)

ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سرد. تمام روزهای ماه را. فسرده می‌نماید و خراب می‌کند. و من به یادت ای دیار روشنی کنار این دریچه‌ها. دلم هوای آفتاب می‌کند. خوشا به آب و آسمان آبی ات. به کوههای سربلند. به دشتهای پر شقایقت، به دره‌های سایه دار. و مردمان سختکوش، توده کرده رنج روی رنج. ...
  • گزارش تخلف