من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


●محمدرضا پهلوی: یک شاه وقتی برای کارهایی که انجام میدهد و چیزهایی که میگوید مجبور است به کسی اعتماد نکند، به ناچار تنها خواهد شد،

همان نیروی مرموز در من، و من همچنین پیام هایی نیز دریافت می‌کنم. پیام‌های مذهبی و من خیلی خیلی مذهبی هستم و من به خدا ایمان دارم و همیشه هم گفته‌ام که اگر خدا نبود، ما مجبور بودیم که او را خلق کنیم! من واقعا برای بیچاره‌هایی که به خدا ایمان ندارند، متاسفم. شما نمی‌توانید بدون خدا زندگی کنید. من با خدا از زمانی که خدا آن رویاها را به من داد …. ●فالاچی: رویا؟ اعلی‌حضرت؟ از چه و از کجا؟. ●محمدرضا پهلوی: از امامان. ...
  • گزارش تخلف

دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس.. می دانستم او کشته خواهد شد

زیرا نمای غرور او. بزرگتر از جهت نمای شبه جزیره بود. شکوه او نگذاشت. در عصر انحطاط زندگی کند. روح رخشان او نگذاشت. در تاریکی سر کند …غرور رفیع او. دنیا را برایش کوچک کرده بود. به این سبب چمدانش را بست. و آهسته بر نوک انگشتان پا. ...
  • گزارش تخلف

«یک طرح از کله Klee به نام فرشته نو، Angelus Novus فرشته‌ای را نشان می‌دهد که انگار می‌خواهد از چیزی بگریزد که یکسر گرفتار اندیشید

چشم هایش می‌درخشند، دهانش باز است، بالهایش گشوده‌اند. این گونه می‌توان فرشته تاریخ را تصویر کرد. صورتش به سوی گذشته برگردانده شده است. آنجا که ما رشته‌ای از رویدادها را می‌بینیم، او شاهد فاجعه‌ای یکه است که ویرانه‌ها را روی هم تلنبار و همه چیز را پیش پای او پرتاب می‌کند. فرشته مایل است بماند، مرده‌ها را بیدار کند و هر چیز ویران را بازسازد. ولی توفانی که از جانب بهشت می‌وزد با چنان شدتی گرد بالهایش می‌پیچد که دیگر نمی‌تواند آنها را ببیند. این توفان به شکل مقاومت ناپذیری فرشته را به سوی آینده‌ای پیش می‌راند که پشت بدان دارد. در همین حال، ستون ویرانه‌ها در برابرش سر بر آسمان می‌کشد. این توفان همان است که ما توسعه‌اش می‌خوانیم.». ...
  • گزارش تخلف

مادام بواری

مادام بواری رمانیست از نویسندۀ مشهور فرانسوی گوستاو فلوبر در قرن نوزده که با توجه به مقتضیات زمانۀ خود آن را به رشتۀ تحریر درآورده است. فلوبر را به خاطر نگارش این رمان به دادگاه کشیدند و به اتهام نشر مطالبی که موجبات گمراهی زنان جوان متأهل را فراهم می‌کند محاکمه کردند. با دفاعیات مفصل وکیل فلوبر که از دوستان پدرش بود وی در این دادگاه تبرئه شد و از اتهامات وارد شده مبرا گردید. این رمان حکایت زن جوانی پر سودا به نام «اما» است. زنی که از زندگی معمولی و روزمرۀ خود در کنار شوهری راضی به بدیهیات زندگی ناراضی است و قصد دارد تا بلندپروازی‌های خود را جامۀ عمل بپوشاند. این فکر او سبب می‌شود که با دو مرد جوان در فاصله‌های زمانی رابطه برقرار کند تا بتواند زندگی خود را دستخوش تغییر نماید، «اما» در رابطه سوم خود با مردی وارد رابطه پنهانی می‌شود و آنقدر بی پروا رفتار می‌کند که به جز همسرش همه شهر از این رابطه باخبر می‌شوند، در نهایت این مرد هم «اما» را تنها می‌گذارد و او به سبک زندگی سبکسرانه و رویاگون خود ادامه می‌دهد و در قرض و بدهی سنگینی فرو می‌رود. سر انجام بدهی‌های او آنقدر زیاد می‌شود که دستور ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. این دو تصویر در کمتر از سه ماه از مدارس شهر جیرفت ارسال شده است

اولی معلمی که با چاقوی یکی از دانش آموزان تا حد مرگ رفت و دیگری صورت دفرمه شده یک دانش آموز که توسط مدیر مدرسه مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است. نظام «آموزش» و «پرورش» در ایران اگر با همین روند ادامه یابد کم کم باید نام خود را به باشگاه مشت زنی تغییر دهد، نظامی که در آن نه آموزشی صورت می‌گیرد و نه پرورشی وجود دارد، سیستمی که بزرگترین کارکردش به نظر کشتن تمام توانایی‌ها و استعادهای دانش آموزان و معلمان است. سیستمی که در آن دانش آموز و معلم هر دو قربانی هستند، قربانی سخت گیری‌های بی جا، قوانین اجباری دست و پا گیر، عدم مشخص بودن حوزه مسئولیت‌ها و موارد بسیاری از این قبیل …در این سیستم معلم و دانش آموز نه به عنوان دوست و همراه بلکه به عنوان دشمن و مقابل هم تعریف می‌شوند. دانش آموز همیشه معلم را نماد زورگویی و اقتدار بیجایی می‌داند که می‌خواهد عقده هایش را سر او خالی کند و معلم هم دانش آموز را موجود بی تربیت و رام نشده‌ای که باید تادیب شود. در این نوع برداشت گاهی درگیری‌های تا حد مرگ شکل می‌گیرد. مانند تنبیه شدید دانش آموزان توسط معلمان یا چاقو کشی و تهدید به قتل معلم توسط دانش آموزان. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. یک اتفاق خوب: تقدیر رئیس جمهور از سید جواد طباطبایی

در مملکتی که تحصیلات با دکتر و مهندس تعریف می‌شود و به واسطه چنین تعریفی افراد فنی و تجربی همه حوزه‌های اجتماعی اعمم از مجلس، شورای شهر، شهرداری، دولت و امثالهم را اشغال می‌کنند و آن می‌کنند با سیاست و جامعه و شهر که مشاهده می‌کنیم …در مملکتی که وکالت و گذاران زندگی در دادگاهها پر طرفدارترین رشته علوم انسانی محسوب می‌شود …. در مملکتی که ارزش تحصیلات و مطالعه با میزان پولی که قرار است از آن راه کسب شود تعریف می‌شود …. در مملکتی که اخبار مربوط به اساتید و اندیشمندان حوزه علوم انسانی همیشه با اخراج، بازنشستگی اجباری یا حتی تهدید به مرگ همراه است …. در چنین مملکتی این خبر جای بسیاری امیدواری، خرسندی و خوشحالی دارد …چه با اندیشه‌های سید جواد طباطبایی همدلی داشته یا مخالف باشیم باید این اتفاق را به فال نیک بگیریم و کمی امیدوار بمانیم که پس از چندین دهه مبارزه و سرکوب علوم انسانی و اهالی فکر و اندیشه اندک مجالی برای رشد این علوم فراهم شود. ...
  • گزارش تخلف

انسان و دریا.. ای انسان تو همواره دریا را گرامی خواهی داشت.. دریا آیینه توست

درون امواج بی پایان آن روان خود را بنگر. روح تو جز گردابی نفرت انگیز نیست …تو دوست داری در سینه تصویر خود فرو روی. و آن را با دیدگان و بازوان خود در آغوش کشی. دل تو با آن همه غوغا گاهی. به ناله‌های مدام و وحشی دریا گوش فرا می‌دهد. شما هر دو تاریک و پر الهامید. ای انسان هنوز کسی به اعماق غرقاب‌های تو نرسیده است. ای دریا کسی شکوه درونی تو را نمی‌داند. چقدر در اختفای اسرار خود حسود هستید. ...
  • گزارش تخلف