من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


اینکه بدون گرفتن اجازه از کسی فیلم بگیری یا بی مقدمه بزنی زیر آواز بماند

ولی درست شبی که عده‌ای دنبال بهانه برای محدود کردن او هستند آن کلیپ را پخش نمایی دردیده گی و وقاحت خاصی می‌خواهد.
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

جامعه دریده …جامعه دریده جامعه‌ای است که در آن همه پرده‌ها و حجب و حیا کنار رفته و افراد به نام مدرن و امروزی بودن هر رفتاری را بی هیچ شرم و خجالتی انجام می‌دهند.. با نگاهی به کامنت هایی که زیر پست‌های افراد سرشناسی که به هر دلیلی با آنها مخالف هستند بیندازیم با حجمی از وقاحت و دریده گی مواجه می‌شویم، رکیک‌ترین فحش‌ها و توهین به شخصی که صرفا بازیکن فلان تیمی است که ایشان دوست ندارند، یا رکیک‌ترین فحش‌ها و نثار کردن چیزم به … به بازیگری که مثلا پوشش او مورد پسند او نیست یا کمی قیافه معمولی و چاقی دارد. یا تبلیغ علنی فاحشگی، و تن فروشی با گذاشتن شماره و …. وجه دیگر این دریده گی در خیابان‌ها خود را نشان می‌دهد، با کوچکترین نزاع و بحثی در خیابان هر دو منازعه چشم‌ها را بسته و دهان را تا بناگوش باز کرده و الفاظ رکیک و کثافت درونشان را بیرون می‌ریرند، بدون اینکه کوچکترین توجهی داشته باشند که اینجا مکانی عمومی است و ممکن است شنیدن این کلمات باعث آزار عده‌ای سود …جامعه دریده جامعه‌ای است که با اینکه بسیاری در بیکاری و فقر در آن بیداد می‌کند، عده‌ای بی هیچ شرم و حیایی گرانترین ماشین دنیا را وارد ...
  • گزارش تخلف

کتاب‌ها را نمی‌توان به یک شیوه خواند. مثلا رمان‌ها برای این وجود دارند که بلعیده شوند

رمان خواندن در حکم نوعی شهوت ادغام‌کردن و بلعیدن است. این به معنای همدلی نیست. خواننده خود را جای قهرمان نمی‌گذارد، بلکه او آن‌چه را بر سر قهرمان می‌آید، می‌بلعد. اما گزارش روشن و زنده از این واقعه معادل مخلفات اشتهاآوری است که یک خوراک مغذی به همراه آن‌ها روی میز می‌آید. هرچند نوعی سبزیجات خام تجربه وجود دارد درست همان‌طور که سبزیجات خام معده وجود دارد یعنی همان تجربیات شخصی، اما هنر رمان هم‌چون هنر آشپزی در ورای محصول خام آغاز می‌شود. و چه بسیار مواد مغذی که در حالت خام غیرقابل هضم‌اند! هم‌چون بسیاری تجربه‌ها که خواندن‌شان سودمند است، نه داشتن‌شان. این تجارب به کار کسانی می‌آید که اگر شخصا با آن‌ها مواجه می‌شدند از بین می‌رفتند. رمان _ والتر بنیامین ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

به واکنش‌های مسئولین آمریکایی در مورد قتل عام «استفن پدوک» نگاهی بیندازیم … …همه آنها از پدوک با عناوینی مانند دیوانه، بیمار روانی و کسی که دارای عقده‌های فراوان بوده است نام می‌برند. حال تصور کنید به جای استفن پدوک یک سیاه پوست یا عرب مسئول این حادثه بود در آن صورت واکنش ترامپ و سایر مردم آمریکا چه بود؟. آیا باز هم او را یک دیوانه، روانی و ضد اجتماع می‌نامیدند؟؟. اینبار مسلمانان شانس بزرگی آوردند که پدوک مسلمان نبود و گرنه خدا می‌داند چه برخورد خشن و مواضع تندی در انتظارشان بود. پدوک بزرگترین قتل و عام تاریخ آمریکا را راه انداخته است ولی نه کسی مسیحیان را مقصر دانست، نه کسی به هیچ کلیسایی حمله کرد و نه کسی هم موضع معتدلتری گرفت و گفت که همه مسیحیان تروریست نیستند …رسانه‌ها از مسلمانان یک نشانه ساخته‌اند، نشانه‌ای که با خشونت و ترور در آمیخته است. وقتی یک ولگرد و بزهکار مهاجر در بلژیک دست به بمب گذاری و تیر اندازی می‌زند همه به نام عربی او توجه می‌کنند و هیچکس گذشته تاریک و عقده‌ها و سرخوردگی‌های اجتماعی او را بیان نمی‌کند ولی موقعی که شخصی با نام غربی این اقدامات را انجام می‌دهد تمام ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. دیدن هر میوه‌ای موقع و فصل و ماهی از سال را برایمان تداعی می‌کند

مخصوصا اگر در محیطی پر از درخت و باغ زندگی کرده باشیم میوه‌ها نوستالژی بیشتری همراه خواهند داشت …برای من چاقاله بادوم و آلوچه همیشه یاد آور طراوت و سرسبزی و بارندگی‌های فراوان اردیبهشت و اوایل خرداد است. فصل خوش تمام شدن مدارس و آغاز امتهانات، فصل بازیگوشی‌ها و پرسه زدن‌ها در باغ‌ها و دشت‌ها به بهانه درس خواندن. زرد آلو یاد آور انتطار برای دریافت کارنامه و سپری کردن سه ماه شاد تابستان و طالبی، هنداونه و خربزه هم یاد آور روزهای گرم تابستان، رسیدن انگور همیشه تلنگری بود برای پایان تابستان و تغییرات تدریجی آب و هوا و کوتاه شدن روزها، تلنگری که از نزدیک بودن پاییز خبر می‌آورد …انار فصل مدرسه بود، فصل سرد شدن تدریجی هوا، فصل صبح‌های سرد و مشق‌های شبانه، فصل باران و بادهای پاییزی … …فصلی که با شب یلدا و سرمای زمستان به خاطره‌ها سپرده می‌شد. فصلی که با گره زدن خود با پرتغال و نارنگی، روزهای سرد زمستان را نوید می‌داد …نارنگی و پرتغال با پوست‌های متفاوت شان همیشه یاد آور زمستان و سرمای همیشگی هستند، یاد آور دست‌های در جیب و سرهای در گریبان و گوش‌های یخ زده‌ای که گرمای خانه را بیشتر به چشم می‌آو ...
  • گزارش تخلف

وقتی باران به پنجره می‌کوبد. جای خالیت ملموس‌تر می‌شود. وقتی مه بر شیشه‌های ماشین می‌نشیند و

بوران محاصره‌ام می‌کند. وقتی گنجشک‌ها جمع می‌شوند تا. ماشینم را از عمق برف بیرون بکشند …. گرمای دستان کوچک تو را به یاد می‌آورم و. سیگارهایی که با هم کشیدیم. مثل سربازها در سنگر. نصف تو …. نصف من …. قبانی ...
  • گزارش تخلف

دیالوگ قاتل و یک مغازه دار در فیلم جایی برای پیر مردها نیست:.. صاحب مغازه: ببخشید قربان؟

چیگور: توی پرتاب سکه. چیزی که از دست دادی. بیشترینش. صاحب مغازه: نمی‌دونم. نمی‌تونم بگم … [چیگور یک سکه ۲۵ سنتی را بالا می‌اندازد، آن را می‌گیرد، بعد آن را روی پیشخوان می‌گذارد در حالی که دستش روی آن است]. چیگور: حدس بزن. صاحب مغازه: حدس بزنم؟. چیگور: آره. صاحب مغازه: خیلی خوب، ما باید بدونیم برای چی بایستی اینجا حدس بزنیم. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» روند تغییر دنیا به سمت خشونت افسار گسیخته، بی رحم، و خالی از هر گونه نشان انسانیتی به نمایش گذاشته می‌شود. نمایش ترسناکی که تماشاگر را از ابتدای فیلم دچار استرس و ترس شدیدی می‌کند …این فیلم نمایش قاتل خونسرد و ترسناکی است که به راحتی آب خوردن آدم می‌کشد. جان آدمها برای او وسیله‌ای برای سرگرمی و تفریح است که با پرتاب سکه و شانس تصمیم به کشتن یا بخشیدن می‌گیرد.. او شخصیت هیولا وشی است که در این دیالوگ به خوبی توصیف می‌شود «تو نمی‌تونی با اون معامله کنی. حتی اگر پولو هم می‌دادی بهش اون بازم می‌خواست تو رو بکشه. آدم عجیب و غربیه. تو حتی می‌تونی بگی قواعدی داره. قواعدی که بالاتر از پول و مواد، یا چیزی مثل اونا هستن. اون مثل تو نیست. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

در اینکه بسیاری از اصلاح طلبان ایران افراد فرصت طلب و فاسدی هستند شکی نیست (کما اینکه برخی از آنها در مجلس فعلی هم حضور دارند) اما این دلیل نمی‌شود با مشاهده دستوراتی از سوی شاه عربستان از مسیر اصلاح نا امید شده و تدریجی بودن مسیر اصلاحات را به سخره بگیریم. چیزی که طی چند روز اخیر در عربستان اتفاق افتاده است هر چه نامیده شود، اصلاحات و حرکت مدنی از پایین نیست …جو گیر نشویم که عربستان دروازه‌های تمدن بشری را گشوده و یک شبه ره صد و ده ساله را رفته و به مدنیت رسید. تاریخ صد و ده سال اخیر مملکت مان را بنگریم پر از این دستورات ملوکانه و شاهانه است. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. اصلاحات شاه عربستان بی شباهت به اصلاحات رضا شاه در ایران نیست

حسرت عربستان را خوردن مضحک است. تفکر حاکم امروز در بدنه اجتماعی عربستان بی شباهت به ایران عصر رضا شاه نیست. عربستان تازه در مسیری قرار گرفته است که ایران هشتاد سال است در آن قدم گذاشته و با آن کلنجار می‌رود …مسیری که در خاورمیانه ایران و ترکیه در یک برهه زمانی در آن قدم گذاشتند اما به علت تفاوت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی مسیر متفاوتی را طی کردند.. به نظر من از لحاظ پلورالیسم و تنوع فکری حاکم بر بدنه اجتماع، ایران (با تمام خشونت‌ها گفتمانی و نواقصی که دارد) از همه جوامع خاورمیانه پیشروتر است. ...
  • گزارش تخلف

از آن جا که اکثریت مردم مدرن، در اغلب اوقات زندگی خود، باید حواس شان را جمع درآوردن پول کنند، این عقیده قوت می‌گیرد که لازمۀ رسیدن

پول به لحاظ درونی، از پیش نیاز و ابزاری صرف به هدف غایی تبدیل می‌شود. هنگامی که این هدف تأمین شد، ناخرسندی و کسالت شدید متناوبی ایجاد می‌شود… پول پلی است برای رسیدن… و آدمی نمی‌تواند روی پل زندگی کند. زیمل ...
  • گزارش تخلف

شش یا هفت ساله بودم که برای نخستین بار عروسک کوکی دیدم… در جناح چپ کلیسا، صحنۀ ولادت مسیح در آخور بازسازی شده بود

از دیدن فرشته‌ای که به نظر می‌رسد از گچ مفصل وار ساخته شده، دچار حیرت شدم. این فرشته کنار صحنۀ آخور و کمی جلوتر از آن قرار داشت و تنها یک کار می‌کرد: اگر در دستان دراز شده‌اش سکه‌ای می‌نهادند، سر خود را بالا می‌آورد تا بگوید متشکرم: وزن سکه (!) سازو کار (فرشته) را به کار می‌انداخت. نخستین بار بود که چنین چیزی می‌دیدم، گویی تناقض کوچکی جان گرفته بود. زیرا محال بود فرشته‌ای به مدرسه بازرگانی رفته و دلبستۀ پول شده باشد … بوبن ...
  • گزارش تخلف