من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


اثری از: لنگستن هیوز. برگردان احمد شاملو.. من با رودخانه‌ها آشنایی به هم رسانده‌ام

رودخانه‌هایی به دیرینه سالی عالم و قدیمی‌تر از جریان خون. در رگ‌های آدمی. جان من همچون رودخانه‌ها عمق پیدا کرده است …من در فرات غوطه خورده‌ام. هنگامی که هنوز سپیده‌دم جهان، جوان بود. کلبه‌ام را نزدیک رود کنگو ساخته بودم. که خوابم را لالای می‌گفت. به نیل می‌نگریستم و اهرام را بر فراز آن برپا می‌داشتم. ترانه‌ی می‌سی‌سی‌پی را می‌شنیدم. آنگاه که لینکلن در نیواورلئان فرود آمد،. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. شاید بتوان لیلی گلستان ورژن دیگری از پسر عارف نامید. هر چند این مقایسه بی انصافی است

گلستان در یک خانواده هنری و تحصیل کرده بزرگ شده است و بیان او بر خلاف ادبیات زننده پسر عارف صمیمیت و دلنشینی خاصی دارد …لیلی گلستان تلاش می‌کند سوژه گی خود را نشان دهد و اینکه من زنی تنها و بی کس بودم که با تلاش، پشتکار و استعداد خود توانستم به چیزی که می‌خواستم دست پیدا کنم. پسر عارف هم در معرفی خود تمام سعی خود را کرد که سوژه گی و استقلال خود را به اثبات برساند. در این مسیر لیلی گلستان بی شک بسیار موفق‌تر از پسر عارف بوده است. همین که ما او را لیلی گلستان (و نه دختر ابراهیم گلستان به مانند پسر عارف) می شناسیم نشان از قدرت و توانایی بیشتر اوست …لیلی گلستان (بی آنکه خود بخواهد) از دایره انصاف خارج می‌شود. او از جوانان به علت غر زدن انتقاد کرده و آنها را بی اراده گی و کرختی متهم می‌کند. خانم گلستان متوجه این امر نیست که زیست جهان او با زیست جهان اکثریت جوانان ایرانی متفاوت بوده است. او به قول خود در خانواده‌ای روشنفکر و سرشناس به دنیا آمده است. در خانواده‌ای که هیچگاه غم نان نداشته است و حتی در بدترین شرایط خانه پدری وجود داشته که محل کار و درآمد او باشد. لیلی گلستان نمی‌گوید که اگر دخت ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. از سامسونت تا کوله پشتی

تا یک دهه پیش کیف سامسونت نشانه فرهنگی خاصی بود که برای تمایز و فخر فروشی استفاده می‌شد. در سالهای رقابت نفس گیر کنکور که ظرفیت پذیرش دانشگاهها به شدت محدود بود، قبول شدن و دانشجو شدن فخر و غرور خاصی را برای فرد به همراه داشت …در این میان کیف سامسونت نشانه‌ای تمایز بخش میان فاتحان و شکست خوردگان کنکور محسوب می‌شد. از اولین اقدامات پذیرفته شده گان دانشگاهها که از نان شب هم واجب‌تر بود خرید کیف سامسونت به شمار می‌آمد. مهم نیست که محتویات داخل آن را اغلب لباس، زیرشلواری و مسواک و خمیر دندان و امثالهم تشکیل می‌داد. این کیف نشانه‌ای بود تا حمل کننده آن با گردنی برافراشته و سینه‌ای سپر کرده در خیابان به رهگذران این پیغام را بدهد که من از سد بزرگ کنکور گذشته و وارد دانشگاه شده‌ام و از این طریق به کیف و لذت درونی دست پیدا می‌کرد …از اواسط دهه هشتاد شمسی اوضاع کم کم تغییر کرد، از یکسو افزایش پذیرش دانشگاهها و از سوی دیگر رشد بی رویه دانشگاه آزاد و پیام نور دیگر به ندرت کسی پشت میله‌های دانشگاه متوقف شده و با حسرت به آن می‌نگریست. در چنین شرایطی کیف سامسونت نیز کم کم ارج و قرب خود را از دست داد. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. اما چرا کانون توجه روی خانم موگرینی بود؟

از تلویزیون که مدام او را نشان می‌داد تا عکس سلفی نمایندگان مجلس که حالتی زننده و تحقیر آمیز به خود گرفت. موگرینی در ایران بسیار شناخته شده است. درست مثل کاترین اشتون مسئول سابق سیاست خارجی اروپا که در سفرش به ایران از اینکه کودکان و نوجوانان هم او را می‌شناسند تعجب کرده و گفته بود: من در ایران بسیار شناخته شده‌تر از وطن خودم هستم. در زمان مذاکرات هسته‌ای مدام جک‌ها و طنزهایی در مورد کاترین اشتون و سعید جلیلی و در دور جدید میان آقای ظریف و موگرینی دست به دست می‌چرخید. این توجه بیش از حد، این سلفی گرفتن‌ها، این فوکوس کردن دوربین‌ها، این جک‌های ساخته شده نشان دهنده نوع برداشت ناخودآگاه عموم مردم به نقش زنان و سیاست است. مردم در ناخودآگاه خود مذاکراتی به این حساسیت و مهمی را که در یک طرف آن «زن» حضور داشته باشد را نمی‌پذیرفتند، آنها عادت کرده‌اند که از حضور زن در هر حوزه‌ای توضیحی جنسیتی و سکسیستی ارائه دهند. اینکه پشت درهای بسته میان اشتون و جلیلی چه میگذرد؟ اینکه امشب آخرین اس ام اس موگرینی به ظریف این است که …. و بسیاری جک‌ها از این قبیل نشان از این مسئله است که در ناخودآگاه جمعی خود ن ...
  • گزارش تخلف

هشت فیلسوف غربی یعنی ژان ژاک روسو، آرتور شوپنهاور، فردریش نیچه، برتراند راسل، لودویگ ویتگنشتاین، مارتین هایدگر، ژان پل سارتر ومیشل

نویسندگان با آوردن شواهدی از زندگی شخصی این افراد، تلاش کرده‌اند نشان دهند که فلسفه آنها واکنشی به مسائل و مشکلات در زندگی شخصی آنها بوده است …هر چند کتاب با اعتراضات بسیاری مواجه شده و آن را توهین به اندیشمندان بزرگ قلمداد کرده‌اند اما به میزانی طرفدارن خاص خود را نیز داشته است. تاریک‌ترین وجه زندگی ارائه شده بی شک زندگی سارتر و سیمون دوبوار است. سارتر که به عنوان نماد ادبیات متعهد معرفی شده در زندگی خصوصی چهره‌ای کریه و ترسناک داشته است. سارتر و دوبوار چند دهه زندگی تاریک داشتند و در این چند دهه هر کس که به آنها نزدیک شد را به خاک سیاه نشاندند. دوبوار که گرایش همجنس خواهانه داشته دختران نوجوان را می‌فریفت و آنها را وارد یک رابطه سه نفری به سارتر می‌کرد. در حالی که جهان در آتش جنگ جهانی دوم می‌سوخت، سارتر و دوبوار دختران زیادی مثل بیانکا لمبلین، ناتالی سوروکین، اولگا کساکیویکز، وندا کساکیویکز را می‌فریفتند …همه این دختران بعدها در مورد شرح مظالمی که در این روابط بر آنها رفته بود کتاب نوشتند. به دلیل این اقدامات، والدین دانش آموزان از دوبوار شکایت کردند و پرونده تدریس او به دلیل تجاوز ...
  • گزارش تخلف

زنده یاد مهدی اخوان ثالث (م. امید). «این شعر را [تسلی و سلام] برای زنده یاد دکتر مصدق گفته‌ام

در آن وقت‌ها در سال ۳۵ نمی‌شد اسم مصدق را ببری؛ این بود که بالای شعر نوشتم: برای پیر محمد احمدآبادی …من خودم در زندان بودم که آن مرد بزرگ و بزرگوار تاریخ معاصر ما را گرفته بودند و تقریبا محکوم کرده بودند …وقتی ما را در زندان زرهی برای هواخوری می‌بردند، او [دکتر مصدق] را می‌دیدیم که در یک حصار سیمی خاص و جداگانه‌ای به تنهایی راه می‌رفت و قدم می‌زد؛ مثل شیری درون قفس. بعدها این شعر را برایش گفتم.». تسلی و سلام. (برای پیر محمد احمدآبادی). دیدی دلا، که یار نیامد. گرد آمد و سوار نیامد. بگداخت شمع و سوخت سراپای. و آن صبح زرنگار نیامد. آراستیم خانه و خوان را. ...
  • گزارش تخلف

او آخرین قهرمان حماسی بود. که در روایتی که داشت. از حق تروی دفاع می‌کرد

عقابی قله خویش را به سمت بالاتر و بالاتر بدرود می‌گوید. چرا که زندگی بر فراز المپ و بر فراز قله‌ها مایه خستگی است. بدرود؛ بدرود ای شعر درد. ای از سروده بلند محمود درویش در رثای ادوارد سعید
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. لولیتا اثر استنلی کوبریک اقتباسی از رمان لولیتای ناباکوف است

فیلم روایت نویسنده میانسالی (هامبرت) است که در یک پارادوکس آزار دهنده در جایگاه پدر و عاشق لولیتا قرار گرفته است. هامبرت، لولیتا را به حد مرگ دوست دارد و در نهایت برای او خویش را قربانی می‌کند. او از لولیتا می‌خواهد فرشته پاکی برای او باشد، فرشته‌ای که خود لولیتا با آن فرسنگ‌ها دور است و این رفتار هامبرت را خشونتی در حق خود می‌داند …این فیلم داستان عشق است. داستانی مانند فیلم سرگیجه هیچکاک که عشقی است نارسیسیستی، عشقی که در آن نه جلوه معشوق بلکه خود آرمانی (خویشتن) را در او می‌جویند. داستان فیلم داستان میل به تصاحب است، درست مانند پدر و مادری که دوست دارد از فرزند خود مراقبت کند و در این راه دست و پای او را می‌ببند و از او انسانی ضعیف النفس و وابسته به وجود می‌آورد. هامبرت هم می‌خواهد از لولیتا چنین شخصیتی بسازد. در این فیلم چهره بیمار گون عشق آرمانی (افلاطونی) به نمایش گذاشته می‌شود. telegram. me/kharmagaas ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. پیرو مانزنی نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی در نقد هنر مدرن دست به اعمال عجیی زد

مانزونی در برهه‌ای، بادکنک‌هایی را تحت عنوان «بازدم هنرمند» به بازار هنر عرضه کرد. این‌ها یک سری بادکنک‌های سفید یا آبی بودند که باد شده و به پایه‌های چوبی متصل بودند که بر روی آن پایه‌ها نوشته شده‌بود: «پیرو مانزونی - بازدم هنرمند». اثری که با استقبال زیادی رو به رو می‌شود …پیرو مانزونی در اقدام بعدی مدفوع خود را در ۹۰ قوطی کنسرو جای داد و بر آنها اتیکتی با عنوان «گه هنرمند» به انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی چسبانده و بر روی سطح بالایی هر قوطی شماره‌هایی را از یک تا ۹۰ درج و همهٔ آنها را به امضای خویش رسانید. وزن هر یک از این قوطی‌ها که شمایل کنسرو را داراست سی گرم بود. مانزونی شروع به فروش این مجموعهٔ هنری خویش کرد و هر قوطی را به قیمت طلای هم وزن آن به بازار هنر عرضه کرد. خرید قوطی‌های مدفوع هنرمند هم قیمت با هم وزن آن قوطی از طلا شد و حتی گالری مشهور تیت لندن به قیمت ۲۲۳۰۰ پوند و سپس در سال ۲۰۰۷ در حراج ساوسبی به قیمت ۱۲۴۰۰۰ یورو آن‌ها را معامله کردند …مانزونی می‌خواست نشان دهد در عصر تولید انبوه اثر هنری مدرن نفس تولید اثر مهم نیست بلکه خود هنرمند است که هر چه بخواهد تولید کند به عنو ...
  • گزارش تخلف

یکی از مشاجرات همیشگی خیابان‌ها هتک حرمت‌ها و متلک هایی است که از جانب مردان نثار زنان میشود

ادعاها و شعارهایی که توسط مردان عنوان میشود این است که: زنان میل به اغوا کردن مردان دارند ولی به اندازه کافی صادق نیستند که به میل خود اذعان کنند. حال این پرسش مطرح میشود که میل به اغواکردن مردان توسط زنان، هتک حرمت‌ها و متلک‌های مردانه را موجه جلوه میدهد یا نه؟ در روانکاوی secondary یا ثانویه فعالیت هایی است که جنبه آگاهانه دارد و در ego رخ میدهد primary یا نخستین به فرآیند هایی اشاره میکند که ماهیتی ناخودآگاه و غیرمعقول دارند که در id یا نهاد رخ میدهد. زن تمنای شدیدی به مورد عشق واقع شدن از جانب دیگری دارد و در مورد آن خیال پردازی میکند. آرزومندی او در آن است که بدن و کالبد آن چنان مملو از زیبایی باشد که مرد نتواند در مقابل آن مقاومت کند. این تمنا خود را از طریق هراس افراطی وی از تجاوزجنسی و هتک حرمت تظاهر پیدا میکند. ما اینجا با جایگاه دوپاره‌ی زن (شکایت کردن از هتک حرمت و سوء استفاده‌های جنسی و همزمان میل ورزیدن به آن و تحریک طرف مقابل به اغوای خود) روبرو هستیم. این یکی از نمونه‌های روبرو شدن ما با ساختار پارادوکسیکال خیال پردازی می‌باشد. فروید مینویسد: اگر آنچه سوژه‌ها در خیال پرد ...
  • گزارش تخلف

به این خوشم که شما گرفتار من نیستید. به این خوشم که من گرفتار شما نیستم. به سختی این کره­‌ی خاکی

که هرگز زیر پاهای ما را خالی نمی‌کند. به این خوشم که می‌توان مسخره بود. گستاخی کرد و کلام را به بازی نگرفت. و سرخ نشد از موج کشنده. هنگامی که آستین‌­هامان آهسته به هم ساییده می‌­شوند. و به این خوشم که شما در حضور من. به‌­راحتی دیگری را در آغوش می­‌کشید. و از این که شما را نمی‌­بوسم. آتش سوزان جهنم برایم آرزو نمی‌­کنید. ...
  • گزارش تخلف

آیا تکرار بی وقفه‌ی نمایی که نزدیک شدن و سپس برخورد هواپیما به دومین برج مرکز تجارت جهانی را نشان میداد نسخه‌ی واقعی صحنه‌ی معروف

وقتی ملانی در حال نزدیک شدن به بارنداز به عاشق (آینده ی) خود دست تکان می‌دهد یک پرنده‌ی تک که در ابتدا به نظر یک لکه‌ی سیاه ناآشنا می‌رسد به صورتی غیر منتظره از سمت راست بالای قاپ وارد آن می‌شود و به سر ملانی می‌خورد،. آیا هواپیمای که به برج مرکز تجارت جهانی خورد عملا حد اعلای لکه‌ی هیچکاکی نبود؟ یعنی آن لکه‌ی بی شکلی که چشم انداز نیویورکی بهشت آسای معروف را بهم زد؟؟. به برهوت حقیقت خوش آمدید، اسلاوی ژیژک. telegram. me/kharmagaas ...
  • گزارش تخلف