خرمگس من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii خرمگس ۰۶:۲۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۹ زیر نویس فارسی فیلم The_Turin_Horse_2011_720p_.srt ( 16.7 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام خرمگس ۱۵:۰۵ ۱۳۹۶/۰۴/۲۸ دریغا که فقر. ممنوع ماندن است. از تواناییها به هیأت محکومیتی … … خرمگس ۱۵:۰۲ ۱۳۹۶/۰۴/۲۸ ای دریغ! ای دریغ. که فقر چه بهآسانی احتضار فضیلت است … … … …. خرمگس ۱۵:۰۱ ۱۳۹۶/۰۴/۲۸ به هنگامی که همجنسباز و قصاب. بر سر تقسیم لاشه. خنجر به گلوی یکدیگر نهادند من جنازهی خود را بر دوش داشتم. و خسته و نومید. گورستانی میجستم. شاملو خرمگس ۱۸:۱۷ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همه | تسخیر شدگان خرمگس ۱۸:۱۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ آلفردو: خسته شدی پدر؟.. پدر روحانی: آره موقع رفتن سرازیریه خدا کمک میکنه ولی موقع برگشتن خدا فقط نگاه میکنه …سینما پارادیزو/ تورناتوره. خرمگس ۱۵:۰۹ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ بی خشم و بی کینه. جلاد وار تو را میزنم. چون موسی که بر صخره میزند! وز برای سیراب کردن صحرایم. ازدیدگانت رنج را جاری میکنم. خواهش سرشار از امید من. بر اشکهای تو شور میرانند. به سان کشتی بر دریا. در دل من کز بادهی اشک تو مست میشود. هایهای دلاویز زاری ات. چون کوس نبرد طنین میافکند!. نیستم من آیا نغمهای ناساز. ... خرمگس ۲۱:۵۴ ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ فرهاد قنبری:. «ری را» … صدا میآید امشب. از پشت «کاچ» که بندآب برق سیاه تابش تصویری از خراب. در چشم میکشاند. گویا کسی ست که میخواند …. اما صدای آدمی این نیست. با نظم هوش ربایی من. آوازهای آدمیان را شنیدهام. در گردش شبانی سنگین؛. ز اندوههای من. سنگینتر. خرمگس ۱۳:۰۹ ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ فرهاد قنبری:. این تصویر برای تحقیر عربستان و حاکمان آن کشور ساخته شده است عادل جبیر وزیر خارجه این کشور با ناخن هایی لاک زده و صورتی آرایش کرده در آنجا نشسته است تا بار معنایی خاصی را به ببینده منتقل کند. این تصویر میگوید او مرد نیست. این تصویر یک نشانه است. نشانهای که میخواهد بگوید، قول او، حرف او، کردار او، گفتار او و. همه و همه تقلبی و دروغی بیش نیست، چون او مرد نیست …سیمون دوبوار میگوید انسان زن یا مرد متولد نمیشود بلکه جامعه او را به زن یا مرد تبدیل میکند. در واقع جنسیت به عنوان یک هویت اجتماعی (نه ویژگیهای فیزیولوژیک) محصول جامعه است. پایه اصلی که هر جامعه و گفتمانی بر آن استوار است زبان است. قسمت اعظم جنسیت و هویت ما نیز در زبان ساخته میشود. میتوان گفت تمام زبانهای دنیای مردسالار بوده و زن را جنس دوم تعریف میکنند. ... خرمگس ۲۳:۴۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ فرهاد قنبری: هانا آرنت مینویسد؛ «اصطلاح تودهها تنها به آن مردمی اطلاق میشود که به دلیل آنکه ماهیتا چیزی بیشتر از افراد بی تفاوت نیستند، نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک یا در احزاب سیاسی و حکومتهای محلی یا در سازمانهای حرفه یی و اتحادیههای کارگری متشکل کرد. این مردم به گونه یی بالقوه در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افراد خنثی و از نظر سیاسی، بی تفاوت کشور را تشکیل میدهند که نه به حزبی میپیوندند و نه حتی به پای صندوقهای رای میروند.» بالطبع این خنثایی همیشگی نیست این توده اگر زمانی فراخوانده شود، اگر به او گفته شود که قرار است در ویترین قرار داده شود، اگر به او وعده داده شود که قرار است که میکروفنها مقابلش چیده شده و فلش دوربینها او را ثبت کند حاضر میشود نقش معینی را بازی کند. در مدارس ناظمان و معلمان برای کنترل بچههای درس نخوان و مزاحم به آنها مسئولیتهای مختلف از قبیل مبصری یا انتظامات میدهند. آنها با یک تیر دو نشان میزنند اول اینکه آنها را خوب کنترل میکنند و در ثانی سایر دانش آموزان نیز به واسطه کاریزما یا ترس از این دانش آموزان به راحتی کنترل و رام میشوند. ب ... خرمگس ۱۵:۵۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ مشکل اصلی، مشکل وحشت برهنگی بیشرمانه آن چیزی نیست که در زیر چادر است، بلکه بیشتر خود طبیعت چادر است میبایست این حجاب زنانه را برطبق خوانش لاکان از لطیفه راجع به رقابت میان زویخس و پارهاسیوس، دو نقاش یونان باستان، فهمید؛ موضوع این لطیفه این است که کی قادر است تخیل قویتری را نقاشی کند. نخست زویخس چنان تصویر واقعی از انگور کشید که پرندگان به دام آن افتادند و به انگورهای دروغین نوک زدند. اما پارهاسیوس مسابقه را برد، چون بر روی دیوار اطاقاش یک پرده کشید. وقتی پارهاسیوس نقاشیاش را به زویخس نشان داد، او گفت: «خوب، اما حالا پرده را کنار بزن و به من نشان بده چه کشیدی.» در نقاشی زویخس تخیل چنان مجابکننده بود که او نقاشی را به جای واقعیت گرفت، اما در نقاشی پارهاسیوس تخیل درست در این پندار بود که آنچه ما در برابر خود میبینیم فقطوفقط چادری است که پشت آن حقیقت مستوری پنهان است. طبق نظر لاکان دگردیسی زنانه هم اینطور عمل میکند: نقابی بر چهره دارد تا ما مانند زویخس به نقاشی پارهاسیوس واکنش نشان بدهیم: خوب، اما حالا نقاب را بردار و به من چهره واقعیات را نشان بده!. لکان به روایت ژیژک. telegram. me/kharmagaas ... خرمگس ۰۲:۲۲ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ برای ایران درودی و تلاس رنگینش. احمد شاملو …پیش از تو.. صورتگران بسیار. از آمیزهی برگها. اهوان برآوردند،. یا بر شیب کوهپایه هایی. رمهای. که شبانس در کج و کوج ابر ستیغ کوه نهان مانده است. یا به سیری و سادگی. در جنگل پرنگار مه آلود. گوزنی را گرسنه که ماغ میکشد …تو خطوط شباهت را تصویر کن:. ... خرمگس ۰۲:۲۱ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ ایران درودی خرمگس ۰۰:۳۴ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ فرهاد قنبری: یک لطیفه در فضای مجازی رایج است که پیش یک ایرانی اگر بگویی بدبختم تا ثابت نکند که از تو بدبختر است رهایت نخواهد کرد. رگ خواب، بی پولی و ابد یک روز هم از آن دست فیلم هایی هستند که میخواهند به تماشاگر ثابت کنند که از شما بدبختر هم بسیار هست به گونهای که تماشاگر در پایان از شرایط خود احساس رضایت کرده و پیش خودش بگوید خدا رو شکر که در چنین شرایطی نیستیم …رگ خواب فیلمی بی شباهت به فیلمهای هندی دهه هشتاد و نود میلادی نیست. فیلم بیشتر از آنکه حرف و نقد خاصی از جامعه یا شرایط اجتماعی زنان ارائه کند سعی در گریاندن تماشاگر دارد. اسم فیلم انتخابی خوبی دارد، چرا که رگ خواب تماشاگر ایرانی را درست متوجه شده است. فیلم پر از سکانس هایی است که اغلب با بزرگنماییهای گاها کمیک به شدت حوصله تماشاگر را سر میبرد …اگر دنبال تماشای داستانی هستیم که برای دو ساعت سرگرم شده و غصه بخوریم رگ خواب فیلم مناسبی است. اما اگر دنبال فیلمی با مفهومی عمیق و نقد آسیبهای پنهان جامعه هستیم فیلم حرفی برای گفتن ندارد. این قبیل کارگردانها سعی در تقلید از اصغر فرهادی دارند تا با برداشتی تلخ از جامعه نقدهای خود به فروپاشی ا ... خرمگس ۱۶:۱۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ فرهاد قنبری:. هر شب ستارهای به زمین میکشند.. و باز این آسمان غم زده غرق ستاره هاست چه زیبا میگفت علی حاتمی که «آیین چراغ خاموشی نیست» چرا که خود چراغی بود که خاموشی نمیدانست. به راستی که در قاموس چراغ خاموشی وجود ندارد، چرا که ذات چراغ نور و روشنایی است. چراغ هایی که گاهی در این ظلام میدرخشند و میروند. چراغ هایی که خانه را روشن میکنند …آری آیین چراغ نور و روشنایی بخشیدن به خانه هاست. در تاریخ این سرزمین بسیار از این چراغها بودهاند، چراغ هایی که هنوز در تاریکترین شبها بر قلب ما میتابند و به قول نیما یادشان روشن مان میدارد. چراغ هایی که در تلخترین روزها دلگرممان میکنند …در سالهایی که مدام نام ایران با جنگ و ترور و خشونت و افرطیگری در دنیا بر سر زبانها جاری است، عدهای هستند و بودند که چهره دیگری از ما را به جهان معرفی کردند. عدهای که به ما دلگرمی میدهند، عدهای که از جنس همین چراغها هستند.. اصغر فرهادی، کیهان کلهر، حسین علیزاده، نرگس کلباسی و …. متاسفانه در چنین روزهایی در سال قبل عباس کیارستمی یکی از تابندهترین و گرما بخشترینهای نورهای این خانه از پیش ما رفت … امروز هم خبرها را اینگونه خواندیم مریم میرزا خانی یک چراغ دیگر این خانه که برای همیشه به ... خرمگس ۱۲:۴۵ ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ صبح جمعه. ادوارد مونک خرمگس ۰۰:۱۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ اسطوره موضوع سخن خود را از هر گونه تاریخی محروم میکند تاریخ در وجود اسطوره تبخیر میشود: این گونهای خدمتکار ایدهآل است: همه چیز را آماده میکند، میآورد، میچیند، ارباب میرسد و او در سکوت ناپدید میشود: فقط میماند که لذت ببریم و از خود نپرسیم که این چیز زیبا از کجا آمده است. یا بهتر بگوییم: اسطوره فقط میتواند از ابدیت بیاید. بارت ... خرمگس ۱۳:۲۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۳ فرهاد قنبری:. فیلم، تنها میایستم. محصول سینمای فرانسه، سال۱۹۹۸ کارگردان گاسپر نوئه. فیلم روایت تراژدی قصاب سابقی است که در عمق منجلاب کشور خود دست و پا میزند. در این فیلم اثری از پاریس زیبا و قهوه خانهها و سالنهای بزرگ کنسرت و گالریهای نقاشی و خانه هنرمندان و برج ایفل …نیست. فیلم حاشیه متروک پاریس و چهره عریان شهر را تصویر کرده و پاریس به صورت آزار دهندهای نمایش داده میشود. فیلمی پر دیالوگ که اغلب گفتگوهای شخصی مردی به شدت عصبی و دارای گرایشات راست افراطی با خویش است. دیالوگ هایی گاها مشمئز کننده و گاها عمیق و پر معنا است. در بخش هایی از فیلم قصاب با خود میگوید «آدما مثل حیوانات هستند، دوسشون داری اما وقتی دفنشون کردی همه چی تمومه» یا «زندگی مثل تونله، هر کس تونل خودش رو داره، اما در انتهای تونل هیچ کورسویی وجود نداره». در جایی از فیلم مرد در حالی که جایی برای خوابیدن و پولی برای خرید غذا ندارد با خود میگوید «نمی خواهم به گدایی بیفتم. اون هم تو این سن و سال. ... خرمگس ۲۱:۱۷ ۱۳۹۶/۰۴/۲۲ قوقولی قو! خروس میخواند. از، درون نهفت خلوت ده، از نشیب رهی، که چون رگ خشک. درتن مردگان دواند خون،. می تند بر جدار سرد سحر،. می تراود، به هرسوی هامون …با نوایش، ازاو، ره آمد پر. مژده میآورد به گوش، آزاد. می نماید، رهش به آبادان،. کاروان را، در این خراب آباد. نرم میآید،. گرم میخواند،. ... خرمگس ۲۱:۱۴ ۱۳۹۶/۰۴/۲۲ شعر قوقولی قو نیما با صدا شاملو 👆👆 ‹ 165 166 167 168 169 170 171 ›
خرمگس ۰۶:۲۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۹ زیر نویس فارسی فیلم The_Turin_Horse_2011_720p_.srt ( 16.7 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
خرمگس ۱۵:۰۱ ۱۳۹۶/۰۴/۲۸ به هنگامی که همجنسباز و قصاب. بر سر تقسیم لاشه. خنجر به گلوی یکدیگر نهادند من جنازهی خود را بر دوش داشتم. و خسته و نومید. گورستانی میجستم. شاملو
خرمگس ۱۸:۱۷ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همه | تسخیر شدگان
خرمگس ۱۸:۱۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ آلفردو: خسته شدی پدر؟.. پدر روحانی: آره موقع رفتن سرازیریه خدا کمک میکنه ولی موقع برگشتن خدا فقط نگاه میکنه …سینما پارادیزو/ تورناتوره.
خرمگس ۱۵:۰۹ ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ بی خشم و بی کینه. جلاد وار تو را میزنم. چون موسی که بر صخره میزند! وز برای سیراب کردن صحرایم. ازدیدگانت رنج را جاری میکنم. خواهش سرشار از امید من. بر اشکهای تو شور میرانند. به سان کشتی بر دریا. در دل من کز بادهی اشک تو مست میشود. هایهای دلاویز زاری ات. چون کوس نبرد طنین میافکند!. نیستم من آیا نغمهای ناساز. ...
خرمگس ۲۱:۵۴ ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ فرهاد قنبری:. «ری را» … صدا میآید امشب. از پشت «کاچ» که بندآب برق سیاه تابش تصویری از خراب. در چشم میکشاند. گویا کسی ست که میخواند …. اما صدای آدمی این نیست. با نظم هوش ربایی من. آوازهای آدمیان را شنیدهام. در گردش شبانی سنگین؛. ز اندوههای من. سنگینتر.
خرمگس ۱۳:۰۹ ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ فرهاد قنبری:. این تصویر برای تحقیر عربستان و حاکمان آن کشور ساخته شده است عادل جبیر وزیر خارجه این کشور با ناخن هایی لاک زده و صورتی آرایش کرده در آنجا نشسته است تا بار معنایی خاصی را به ببینده منتقل کند. این تصویر میگوید او مرد نیست. این تصویر یک نشانه است. نشانهای که میخواهد بگوید، قول او، حرف او، کردار او، گفتار او و. همه و همه تقلبی و دروغی بیش نیست، چون او مرد نیست …سیمون دوبوار میگوید انسان زن یا مرد متولد نمیشود بلکه جامعه او را به زن یا مرد تبدیل میکند. در واقع جنسیت به عنوان یک هویت اجتماعی (نه ویژگیهای فیزیولوژیک) محصول جامعه است. پایه اصلی که هر جامعه و گفتمانی بر آن استوار است زبان است. قسمت اعظم جنسیت و هویت ما نیز در زبان ساخته میشود. میتوان گفت تمام زبانهای دنیای مردسالار بوده و زن را جنس دوم تعریف میکنند. ...
خرمگس ۲۳:۴۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ فرهاد قنبری: هانا آرنت مینویسد؛ «اصطلاح تودهها تنها به آن مردمی اطلاق میشود که به دلیل آنکه ماهیتا چیزی بیشتر از افراد بی تفاوت نیستند، نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک یا در احزاب سیاسی و حکومتهای محلی یا در سازمانهای حرفه یی و اتحادیههای کارگری متشکل کرد. این مردم به گونه یی بالقوه در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افراد خنثی و از نظر سیاسی، بی تفاوت کشور را تشکیل میدهند که نه به حزبی میپیوندند و نه حتی به پای صندوقهای رای میروند.» بالطبع این خنثایی همیشگی نیست این توده اگر زمانی فراخوانده شود، اگر به او گفته شود که قرار است در ویترین قرار داده شود، اگر به او وعده داده شود که قرار است که میکروفنها مقابلش چیده شده و فلش دوربینها او را ثبت کند حاضر میشود نقش معینی را بازی کند. در مدارس ناظمان و معلمان برای کنترل بچههای درس نخوان و مزاحم به آنها مسئولیتهای مختلف از قبیل مبصری یا انتظامات میدهند. آنها با یک تیر دو نشان میزنند اول اینکه آنها را خوب کنترل میکنند و در ثانی سایر دانش آموزان نیز به واسطه کاریزما یا ترس از این دانش آموزان به راحتی کنترل و رام میشوند. ب ...
خرمگس ۱۵:۵۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ مشکل اصلی، مشکل وحشت برهنگی بیشرمانه آن چیزی نیست که در زیر چادر است، بلکه بیشتر خود طبیعت چادر است میبایست این حجاب زنانه را برطبق خوانش لاکان از لطیفه راجع به رقابت میان زویخس و پارهاسیوس، دو نقاش یونان باستان، فهمید؛ موضوع این لطیفه این است که کی قادر است تخیل قویتری را نقاشی کند. نخست زویخس چنان تصویر واقعی از انگور کشید که پرندگان به دام آن افتادند و به انگورهای دروغین نوک زدند. اما پارهاسیوس مسابقه را برد، چون بر روی دیوار اطاقاش یک پرده کشید. وقتی پارهاسیوس نقاشیاش را به زویخس نشان داد، او گفت: «خوب، اما حالا پرده را کنار بزن و به من نشان بده چه کشیدی.» در نقاشی زویخس تخیل چنان مجابکننده بود که او نقاشی را به جای واقعیت گرفت، اما در نقاشی پارهاسیوس تخیل درست در این پندار بود که آنچه ما در برابر خود میبینیم فقطوفقط چادری است که پشت آن حقیقت مستوری پنهان است. طبق نظر لاکان دگردیسی زنانه هم اینطور عمل میکند: نقابی بر چهره دارد تا ما مانند زویخس به نقاشی پارهاسیوس واکنش نشان بدهیم: خوب، اما حالا نقاب را بردار و به من چهره واقعیات را نشان بده!. لکان به روایت ژیژک. telegram. me/kharmagaas ...
خرمگس ۰۲:۲۲ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ برای ایران درودی و تلاس رنگینش. احمد شاملو …پیش از تو.. صورتگران بسیار. از آمیزهی برگها. اهوان برآوردند،. یا بر شیب کوهپایه هایی. رمهای. که شبانس در کج و کوج ابر ستیغ کوه نهان مانده است. یا به سیری و سادگی. در جنگل پرنگار مه آلود. گوزنی را گرسنه که ماغ میکشد …تو خطوط شباهت را تصویر کن:. ...
خرمگس ۰۰:۳۴ ۱۳۹۶/۰۴/۲۵ فرهاد قنبری: یک لطیفه در فضای مجازی رایج است که پیش یک ایرانی اگر بگویی بدبختم تا ثابت نکند که از تو بدبختر است رهایت نخواهد کرد. رگ خواب، بی پولی و ابد یک روز هم از آن دست فیلم هایی هستند که میخواهند به تماشاگر ثابت کنند که از شما بدبختر هم بسیار هست به گونهای که تماشاگر در پایان از شرایط خود احساس رضایت کرده و پیش خودش بگوید خدا رو شکر که در چنین شرایطی نیستیم …رگ خواب فیلمی بی شباهت به فیلمهای هندی دهه هشتاد و نود میلادی نیست. فیلم بیشتر از آنکه حرف و نقد خاصی از جامعه یا شرایط اجتماعی زنان ارائه کند سعی در گریاندن تماشاگر دارد. اسم فیلم انتخابی خوبی دارد، چرا که رگ خواب تماشاگر ایرانی را درست متوجه شده است. فیلم پر از سکانس هایی است که اغلب با بزرگنماییهای گاها کمیک به شدت حوصله تماشاگر را سر میبرد …اگر دنبال تماشای داستانی هستیم که برای دو ساعت سرگرم شده و غصه بخوریم رگ خواب فیلم مناسبی است. اما اگر دنبال فیلمی با مفهومی عمیق و نقد آسیبهای پنهان جامعه هستیم فیلم حرفی برای گفتن ندارد. این قبیل کارگردانها سعی در تقلید از اصغر فرهادی دارند تا با برداشتی تلخ از جامعه نقدهای خود به فروپاشی ا ...
خرمگس ۱۶:۱۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ فرهاد قنبری:. هر شب ستارهای به زمین میکشند.. و باز این آسمان غم زده غرق ستاره هاست چه زیبا میگفت علی حاتمی که «آیین چراغ خاموشی نیست» چرا که خود چراغی بود که خاموشی نمیدانست. به راستی که در قاموس چراغ خاموشی وجود ندارد، چرا که ذات چراغ نور و روشنایی است. چراغ هایی که گاهی در این ظلام میدرخشند و میروند. چراغ هایی که خانه را روشن میکنند …آری آیین چراغ نور و روشنایی بخشیدن به خانه هاست. در تاریخ این سرزمین بسیار از این چراغها بودهاند، چراغ هایی که هنوز در تاریکترین شبها بر قلب ما میتابند و به قول نیما یادشان روشن مان میدارد. چراغ هایی که در تلخترین روزها دلگرممان میکنند …در سالهایی که مدام نام ایران با جنگ و ترور و خشونت و افرطیگری در دنیا بر سر زبانها جاری است، عدهای هستند و بودند که چهره دیگری از ما را به جهان معرفی کردند. عدهای که به ما دلگرمی میدهند، عدهای که از جنس همین چراغها هستند.. اصغر فرهادی، کیهان کلهر، حسین علیزاده، نرگس کلباسی و …. متاسفانه در چنین روزهایی در سال قبل عباس کیارستمی یکی از تابندهترین و گرما بخشترینهای نورهای این خانه از پیش ما رفت … امروز هم خبرها را اینگونه خواندیم مریم میرزا خانی یک چراغ دیگر این خانه که برای همیشه به ...
خرمگس ۰۰:۱۳ ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ اسطوره موضوع سخن خود را از هر گونه تاریخی محروم میکند تاریخ در وجود اسطوره تبخیر میشود: این گونهای خدمتکار ایدهآل است: همه چیز را آماده میکند، میآورد، میچیند، ارباب میرسد و او در سکوت ناپدید میشود: فقط میماند که لذت ببریم و از خود نپرسیم که این چیز زیبا از کجا آمده است. یا بهتر بگوییم: اسطوره فقط میتواند از ابدیت بیاید. بارت ...
خرمگس ۱۳:۲۶ ۱۳۹۶/۰۴/۲۳ فرهاد قنبری:. فیلم، تنها میایستم. محصول سینمای فرانسه، سال۱۹۹۸ کارگردان گاسپر نوئه. فیلم روایت تراژدی قصاب سابقی است که در عمق منجلاب کشور خود دست و پا میزند. در این فیلم اثری از پاریس زیبا و قهوه خانهها و سالنهای بزرگ کنسرت و گالریهای نقاشی و خانه هنرمندان و برج ایفل …نیست. فیلم حاشیه متروک پاریس و چهره عریان شهر را تصویر کرده و پاریس به صورت آزار دهندهای نمایش داده میشود. فیلمی پر دیالوگ که اغلب گفتگوهای شخصی مردی به شدت عصبی و دارای گرایشات راست افراطی با خویش است. دیالوگ هایی گاها مشمئز کننده و گاها عمیق و پر معنا است. در بخش هایی از فیلم قصاب با خود میگوید «آدما مثل حیوانات هستند، دوسشون داری اما وقتی دفنشون کردی همه چی تمومه» یا «زندگی مثل تونله، هر کس تونل خودش رو داره، اما در انتهای تونل هیچ کورسویی وجود نداره». در جایی از فیلم مرد در حالی که جایی برای خوابیدن و پولی برای خرید غذا ندارد با خود میگوید «نمی خواهم به گدایی بیفتم. اون هم تو این سن و سال. ...
خرمگس ۲۱:۱۷ ۱۳۹۶/۰۴/۲۲ قوقولی قو! خروس میخواند. از، درون نهفت خلوت ده، از نشیب رهی، که چون رگ خشک. درتن مردگان دواند خون،. می تند بر جدار سرد سحر،. می تراود، به هرسوی هامون …با نوایش، ازاو، ره آمد پر. مژده میآورد به گوش، آزاد. می نماید، رهش به آبادان،. کاروان را، در این خراب آباد. نرم میآید،. گرم میخواند،. ...