من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


عنوان استاد در دانشگاه گوتینگن منصوب شد

هندریک ژیلوت (روحانی و معلم خانگی سالومه که سالومه به پیشنهاد ازدواج او جواب رد داده بود) با بی میلی و اکراه قبول کرد که به طور رسمی در مراسم ازدواج آنها شرکت کند. ازدواج آنها بیش از ۴۰ سال طول کشید، ظاهرا «به انجام نرسید، فردریک کارل نهایت سعی خود را کرد که شرایط را تغییر دهد اما موفق نشد. یکبار آندره سالومه گفت: فقط زمانی دو نفر یکی هستند که دو نفر باقی بمانند. وقتی که جرج لدبور، سیاستمدار سوسیالیست، به راز ازدواج آنها پی برد و متوجه شد که او هنوز مجرد باقی مانده است او را به طور جدی محاصره کرد. اساسا» آندره سالومه ارتباط مابین جنسیتش و عقلش را بوسیله درگیری و جدل طبیعی درک کرد. او مسافرت هایشرا به سراسر اروپا ادامه داد و ارتباط جنسی خارج از ازدواج داشت. او معمولا «به گوتینگن بر می‌گشت. او در پاریس بیشتر وقتش را با یک نمایشنامه نویس آلمانی به نام فرنک ودکایند صرف می‌کرد که نتیجتا» فرانک دچار یک سوء تفاهم طبیعی در مورد علاقه سالومه به خودش شد. سالومه در وینا به طور تصادفی (هاف آتلیر الویرا) را در یک مکان خوش برای گردهمایی مردان و زنان همجنس باز، ملاقات کرد. ...
  • گزارش تخلف

جنسی به نفس وابسته‌اند و هر کدام نیمه گمشده دیگری است

فروید مقاله او را که در مورد تمایلات و تحریکات جنسی ملاحظه کرد و گفت این مقاله از سال ۱۹۱۶ یکی از بهترین چیزهایی است که سالومه نوشته است. فردریک کارل آندره در سال ۱۹۳۰ به خاطر بیماری سرطانی مرد. و لو آندره سالومه هفت سال بعد در گوتینگن به خاطر افزایش بیش از حد طبیعی اوره در خونش در ۵ فوریه ۱۹۳۷ مرد … ...
  • گزارش تخلف

لو آندره سالومه، رمان نویس، مقاله نویس، روانکاو، شاعر و همکار و همنشین نویسنده و متفکر فکور، نیچه و همچنین ریلکه و فروید بود

او نقد‌های ادبی فلسفی و روانشناسی زیادی نوشت. او در مسائل اخلاقی لاقید و سهل انگار بود و کنجکاوی سیر نشدنی فراوانی داشت. او با تبعیض جنسیتی که در آن زمان زیاد بود، مبارزه می‌کرد. او در پترزبورگ در یک خانواده پروتمند متولد شد. پدرش گوستاو ون سالومه یک افسر روسی علوم نظامی بود و مادرش لوسی ویلم دختر یک صاحب موفق کارخانه قند بود که در سن ۱۹ سالگی با گوستاو ازدواج کرد. وقتی لو سالومه متولد شد، پدرش ۵۷ ساله بود. او چهارمین فرزند و یگانه دختر خانواده بود و برادر‌های بزرگترش خیلی او را دوست داشته و به خوبی از او مواظبت می‌کردند. بعد‌ها لو سالومه در کتاب خاطراتش در سال ۱۹۵۱ اعتراف کرد که او هر مردی را می‌دیده در او یک برادر مخفی یا پنهان مشاهده می‌کرده است …. لو آندره سالومه در خانه به آلمانی، فرانسوی و گهگاهیروسی صحبت می‌کرد. ...
  • گزارش تخلف

وقتی هیچ کس ما را دوست ندارد.. شروع می‌کنیم.. مادرهایمان را دوست بداریم

وقتی هیچ کس برایمان نمی‌نویسد. به یاد. دوستان قدیمی می‌افتیم.. و کلمه‌ها را می‌گوییم. فقط بدین خاطر که سکوت ما را می‌ترساند. و هر حرکتی خطرناک است.. در پایان اما- اتفاقی به پارک‌های وحشی می‌رسیم. و همراه با ترومپت‎‌های غمگین ارکستر‌های غمگین. ضجه می‌زنیم. ...
  • گزارش تخلف

«همه چیز را نمی‌توان توضیح داد. این مشکل بزرگ فیلم مستند است

مستند گویی خودش را در دام خودش گرفتار می‌کند. اگر من دارم فیلمی در مورد عشق می‌سازم، نمی توان وارد اتاق خواب کسی شوم که آدم‌های واقعی خصوصی‌ترین لحظات خود را در آن می‌گذرانند … …من امروز می‌توانم مقداری کلیسیرین بخرم، چند قطره در چشم بازیگر زن بریزم و بی درنگ اشک اش را دربیاورم. من چندین بار موفق شده‌ام از اشک‌های واقعی فیلم بگیرم. این به کل فرق می‌کند. من از اشک‌های واقعی می‌ترسم. در واقع اصلا نمی‌دانم که این حق این را داشتم که از آن اشک‌ها فیلم برداری کنم یا نه. این جور مواقع احساس کسی را دارم که سر از منطقه‌ای درآورده که در واقع منطقه ممنوعه است. دلیل اصلی که من از مستند فرار کردم همین بود». کیشلوفسکی. ...
  • گزارش تخلف

مثل وقتی که ماشینی مدت زیادی زیر باران بوده،.. با سرعت از جایی که پارک شده، دور می‌شود،

و مدت کمی، جایی باقی می‌ماند که خود را از بقیه‌ی خیابان جدا می‌کند. تا آن هم خیس شود و دیگر از بقیه جدا نباشد …این همان چیزی است که از تو باقی می‌ماند. وقتی می‌روی. کورت وخ، شاعر و زبانشناس هلندی
  • گزارش تخلف

سیگار می‌کشم، دود می‌گریزد، دود بیرون می‌آید، دود از سرم بیرون می‌آید. سرم می‌گذارد که دود بگریزد

می‌گذارم که دود از فراز سرم بگریزد، گرمای تنم دود می‌شود، دود برفراز سرم به آسمان می‌رود. سیگار می‌کشم. دود می‌کنم در هوا. سرم سوراخ است، دودی که به هوا بلند می‌شود از سرم خارج می‌شود، نمی‌توانم بازش گردانم، رهایش می‌کنم، می‌گذارم بگریزد، بگریز و به آسمان برو، می‌گذارم که اینطور شود، تمام قدرت من در این است، این گرمای من است، زنده بودنم، دود به آسمان می‌رود، دست از کشیدن برنمی دارم، مثل یک شومینه دود می‌کنم و دود به آسمان می‌رود. ای دود من بدرود! خیر پیش! من دود می‌کنم، دود از سرم بیرون می‌آید، به سوی آسمان می‌رود، توقف نمی‌کند هرگز، حفره‌ای در سر من است، دود از سرم بیرون می‌آید و در آسمان پرواز می‌کند، و برای همیشه ناپدید می‌شود. گرمای تنم از من می‌گریزد، باشد که گرمای تنم از بالای سرم بیرون رود، به دود مبدل شود،، به آسمان می‌روم، در آسمان سیگار می‌کشم، گرمایم می‌رود، می‌گذارم که بگریزی،. خود را می‌بینم که در هیئت دود، به آسمان می‌روم، بدرود خودم … تارکوس ...
  • گزارش تخلف

بزرگترین گناهی را که یک انسان می‌تواند مرتکب شود. مرتکب شده‌ام، خوشبخت نبوده‌ام

بگذار بهمن یخ زده بیرحم نسیان. مرا در کام خود فرو برد، نابود کند، بی شفقتی. پدر و مادرم مرا برای زیبایی و. بازی شگفت انگیز زندگی به دنیا آوردند،. برای زمین، آب، آتش و هوا. من به آن‌ها خیانت کردم از این رو که خوشبخت نبودم. و آرزوی نخستین آنها برآورده نشد …ذهن من خود را وقف لجاجت متقارنی برای هنر کرده است. که دمیدن در حباب است، من بزدل بودم …آن‌ها شجاعت را به من آموختند …و من آن را پس زدم، آنچه بیش از هر چیز مرا دنبال می‌کند:. من انسانی نگون بخت بوده‌ام … ...
  • گزارش تخلف

نوشتن تنها یک بیت شعر،. باید شهرهای بسیار. افراد و چیزهای گوناگون را دیده باشید

باید حیوانات را بشناسید. باید چگونگی پرواز پرندگان را درک کنید. و بدانید گل‌های کوچک،. صبح‌ها به‌وقت شکفتن چگونه رفتار می‌کنند. باید بتوان دوباره مرور کرد. راه‌های سرزمینی ناشناس را. دیدارهای نامنتظر را. لحظه‌های عزیمت را. که سال‌ها در انتظارشان بودیم. ...
  • گزارش تخلف

یکی از ویژگیهای نظام اخلاقی ارسطو این است که وی کسی را که پس از سپری کردن عمر خود به سعادت واصل خواهد شد نیکبخت نمی‌داند

در نظر ارسطو، فقط کسی را می‌توان نیکبخت دانست که در تمام مدت زندگی این جهانی خود نیکبخت باشد. به عبارت دیگر، سعادت، پاداشی نیست که در عالم پس از مرگ به نیکوکاران داده می‌شود، بلکه توأم با عمل نیک و فضیلت مندانه است و در نتیجه در همین حیات محقق می‌شود. در خلال همین زندگی است که همراه با اندیشه، گفتار و کردار فضیلت مندانه، سعادت حاصل می‌شود. انسان سعادتمند چشم به راه سعادتی نیست که پس از گذشت دوران عمر، همچون دستمزدی، دریافت کند، بلکه در حین هر عمل نیک، سعادت را می‌چشد و در می‌یابد … ...
  • گزارش تخلف

ارسطو می‌گوید: هر علمی متوجه خیری است. خیر، غایت و هدف تمام افعال است

حال چون اعمال متفاوت و متنوع است، غایات هم به تبع افعال متنوع می‌شوند و چون از اعمال متنوع بعضی تحت بعض دیگر قرار دارند و بعضی شامل بعض دیگرند؛ مثلا فن ساختن قلم مشمول فن کتابت است و فن کتابت مشمول فن تعلیم و تربیت و مانند آن، پس غایات اعمال مندرج در یکدیگرند و از اینجا سلسله‌ای از غایات تشکیل می‌شود که اگر به نحو بی پایان ادامه یابد افعال انسان عبث خواهد بود. پس سلسله مذکور باید به غایتی ختم شود و آن خیر اعلای انسان است. خیر اعلای انسان به عنوان عالیترین هدف موضوع علم سیاست است؛ زیرا در این علم است که خیر اعلای انسان به عنوان سعادت حقیقی جامعه انسانی مورد تحقیق واقع می‌شود.». ارسطو در مورد وحدت دو علم اخلاق و سیاست به عنوان یک علم واحد متصدی تحقیق در ماهیت سعادت می‌گوید: هر علم و تحقیقی به عنوان یک عمل و حرکت عقلانی متوجه خیری است علم سیاست یا اخلاق هم به عنوان یک حرکت متوجه خیری است. این علم را به اعتبار اینکه به خیر هر فردی از افراد می‌پردازد اخلاق، و به اعتبار اینکه به خیر کل جامعه می‌پردازد سیاست گوئیم خیری که در این علم مورد تحقیق است؛ یعنی همان خیر اعلی، سعادت است. ...
  • گزارش تخلف

رباعیات خیام. با دکلمهٔ احمد شاملو و آواز محمدرضا شجریان از رباعیات خیام است

در این اثر، احمد شاملو، ۳۰ رباعی از خیام را دکلمه می‌کند و محمدرضا شجریان، ۵ رباعی را با آواز می‌خواند. موسیقی فریدون شهبازیان …. فهرست آهنگ‌ها. ردیف آهنگ.۱ اسرار ازل را نه تو دانی و نه من.۲ چون ابر به نوروز رخ لاله بشست.۳ من بی می‌ناب زیستن نتوانم.۴ از آمدنم نبود گردون را سود.۵ بنگر به جهان چه‌طرف بر بستم هیچ.۶ از آمدن و رفتن ما سودی کو.۷ افسوس که بی فایده فرسوده شدیم.۸ جامیست که عقل آفرین میزندش.۹ در کارگه کوزه‌گری بودم دوش.۱۰ آنانکه محیط فضل و ادب شدند.۱۱ ازجمله رفتگان این راه دراز.۱۲ این قافله عمر عجب می‌گذرد.۱۳ یاران به مرافقت چو دیدار کنید.۱۴ ساقی غم من بلندآوازه شده است.۱۵ ساقی گل و سبزه بس تربناک شدست.۱۶ گویند که دوزخی بود عاشق و مست.۱۷ قومی متفکرند اندر ره دین.۱۸ من ظاهر نیستی و هستی دانم.۱۹ ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز.۲۰ چون عمر به سر رسد چه بغداد و چه بلخ.۲۱ این بهر وجود آمده بیرون ز نهفت.۲۲ گردون نگری ز قد فرسوده ماست.۲۳ از من رمقی به سعی ساقی ماند است.۲۴ چون آمدنم به من نبد روز نخست.۲۵ دوری که در او آمدن و رفتن ماست.۲۶ ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم.۲۷ تا دست بر اتفاق برهم‌ ...
  • گزارش تخلف

در سر زنی از «قحطان» اسبی چهار نعل می‌تازد. در سر اسب «تروا» عرب هذیان می¬ گوید:

«تو دل و روده‌ات را روی نان خواهی دید،. خواهی دید که زمان پیش می‌رود، گور از پی گور …». دیوانه در حال پرسش می‌چرخد: «خورشید کجاست؟. افق کجاست؟ آنکس که می‌آید چه می‌آورد؟. پس گردن یا چاقو؟». او می‌پرسد: «درخشندگی تمرد چگونه باقی می¬ماند؟». تو از کجا می‌آیی؟ چگونه؟ ...
  • گزارش تخلف