فرهاد قنبری:. بهمن نسل ما

فرهاد قنبری:
بهمن نسل ما
بهمن ماه برای ما نسل اول و دوم انقلاب که دوران مدرسه رفتن مان در دهه شصت و هفتاد سپری شد، با بهمن ماه برای نسل های امرور تفاوت اساسی دارد.

بهمن برای ما مصادف بود با گل های کاغذی و بریده های روزنامه های سال اول انقلاب ، که از در و دیوار کلاس ها و سالن آویزان می شد و شکل خاصی را مدرسه می بخشید. بهمن ماه برای ما مصادف بود با روزنامه دیواری های بزرگی که با عکس شهدا و مسئولان کشور و هجویاتی که علیه شاه و بختیار تزئین شده بود. بهمن ماه برای ما مصادف با سخنرانی های هر روزه مدیر و ناظم مدرسه که هر بار داستان جدیدی از رازهای مخوف دربار را افشا می کرد و با گزارش های دقیقی از اتاق خواب شاه و فرح و اشرف.. مو به تنمان سیخ می کرد.
بهمن برای ما مصادف بود با "بوی گل سوسن و یاسمن" عطر بهاران" گذشت روزهای تلختر از زهر" و آمدن روزگاری چون شکری" که مدام از بلندگوهای مدرسه و شبکه های تلویزیون یادآوری می شد.
بهمن ماه برای ما مصادف بود با گروههای سرود و نمایش که از یک ماه قبل با وسواسی خاص توسط ناظم و معاون پرورشی انتخاب می شد..
بهمن ماه برای ما مصادف بود با جشن های پی در پی در مدرسه که هر روز به بهانه ای ترتیب داده شده و ساعتی از کلاس های زمخت ریاضی و علوم و عربی را تعطیل می کرد.

بهمن با آن زمستان های سرد و پر برفش انقلاب را به عنوان رخدادی بزرگ و یگانه زنده می داشت، رخدادی که باعث می شد هر کس تلاش خود را به کار گیرد تا در بازآفرینی آن سهمی برای خود دست و پا کند.
بهمن آن سالها فصل پادشاهی برخی دانش آموزان بود، دانش آموزانی که در گروه سرود یا نمایش مدرسه انتخاب می شدند، دانش آمورانی که خط و نقاشی شان خوب بود و می توانستند تصویر یک درخت و چند پرنده رها شاه با جمله " ۲۲ بهمن مبارکباد" را تصویر کنند، دانش آموزانی که به عنوان انتظامات انتخاب می شدند و با یک دست لباس سبز نظامی و پارچه سفید " انتظامات" آویزان شده بر آن قدرتی همچون قدرت سربازان پیروز جنگ جهانی دوم را احساس می کردند.
بهمن آنها سالها بهمن خنده و شعار، بهمن جایزه ها و تشویق، بهمن رشک ها و حسرت برای هم کلاسی هایی که در گروه سرود ایستاده بودند، بهمن فجر و شادی بود...
@kharmagaas