فرهاد قنبری:. روحانی «تنها»

فرهاد قنبری:
روحانی "تنها"

⏺ روحانی و نزدیکانش در سال نود و دو به واسطه سالها حضور در عرصه کلان مدیریتی، شناخت خوبی از شرایط کشور داشتند و با توجه به همین شناخت بود که توانستند در آن انتخابات با غافلگیری رقیبان پیروز شده و قدرت را به دست بگیرند.‌

در سال منتهی به انتخابات خرداد و نود و دو، به واسطه تحریم های سازمان های بین المللی و ایجاد موج گرانی، دولت آقای احمدی نژاد (و به طبع آن اصولگرایان) محبوبیت خود را تا حدود بسیاری زیادی در میان حامیان خود که چهار سال قبل به او لقب "جومونگ ایران زمین" داده و عمدتا هم از طبقات پایین شهری و روستاییان بودند را از دست داده بود. در سال آخر دولت احمدی نژاد بسیاری از حامیان سابق او برای دفاع از رای خود به احمدی نژاد (در مقابل طعنه های اصلاح طلبان) از احمد نژاد دور اول دفاع کرده و رای خود را به واسطه عملکرد او در دور اول توجیه می کردند.‌

در سوی مقابل جریان اصلاحات قرار داشت که محبوبیت اجتماعی خود را (به ویژه در میان طبقات پایین) بازسازی کرده بود و لیدر این جریان محبوبیت و مقبولیتی مشابه (و شاید بیشتر) از دو خرداد هفتاد و شش را به دست آورده بود.

روحانی به چنین شرایطی کاملا آگاه بود. او می دانست که برای جلب رای و رضایت مردم به حمایت جریان اصلاح طلب نیاز دارد و برای تایید صلاحیت و مراقبت از آراء خود به حمایت برخی چهره ها و متنفذین جریان اصولگرا و نهادهای انتصابی وابسته است.
در چنین شرایط روحانی راه میانه را انتخاب کرد. راهی که در آن هم حمایت مردمی اصلاح طلبان را داشته باشد و هم به نهادهای قدرت اطمینان دهد که مسیری متفاوت و جدا از خواسته های آنها را طی نخواهد کرد. (به همین دلیل بود که در برنامه تبلیغاتی ایشان از صالحی وزیر خارجه دولت وقت تا سردار فیروز آبادی و صادق زیبا کلام و... حضور داشتند). آقای روحانی در آن انتخابات در مسیری قدم گذاشت که می توان گفت مصلحت و کسب قدرت را قربانی "سیاست" کرد و بدون ارائه یک گفتمان مشخص به مقام ریاست جمهوری رسید.

اما مسئله اینجاست که آقای روحانی و نزدیکان او فراموش کرده بودند که این نگاه منفعت جویانه و غیر سیاسی (سیاست به معنای تصمیم گیری های سخت و گاها خطر کردن) ممکن است مانند شمشیر دو لبه عمل نماید. آقای روحانی اگر به این مسئله آگاه بود که در صورت کسب موفقیت سیاسی همه جریان ها سعی خواهند کرد به او نزدیکتر شده و دولت را برآمده از حمایت خود قلمداد کنند به این مسئله نیاندیشده بود که در صورت شکست سیاسی هم ممکن است همه جریان های سیاسی (حتی بسیاری از وزیرانش) از او فاصله گرفته و او را در برابر مشکلات مضاعف تنها بگذارند.

⏺ حالا روحانی مانده است و کوهی از مشکلات و مردمی که روز به روز عصبی تر و ناامید تر به دولت و عملکرد آن می نگرند.

آقای احمدی نژاد و حامیان او که در این سالها آماج حملات دولت روحانی قرار داشتند در ماههای اخیر بر حملات خود به دولت افزوده اند و مستقیما خواستار برکناری یا استعفای رئیس جمهور هستند. اصول گرایان و محافظه کاران هم که به واسطه شکست مطلق در تمام نهادهای انتخابی چند سال گذشته ناامیدتر و عصبی تر از هر زمانی به نظر می رسند و شورای نگهبان را به علت تایید صلاحیت ( هر چند حداقلی) افراد و چهره های خارج از طیف فکری خود را شماتت می کنند. آنها مدام با حمله به شورای نگهبان تایید صلاحیت روحانی و برخی از چهره های سیاسی که امروز نمایندگان تهران و برخی شهرهای بزرگ در مجلس می باشد را مورد نقد شدید قرار می دهند.
در سوی دیگر هم اصلاح طلبان قرار دارند که احساس سرخوردگی و بازی خوردن از سوی دولت و نمایندگان لیست امید را دارند و شورای نگهبان را به علت رد صلاحیت حداکثری چهره های شناخته شده این جریان عامل اصلی این بی هویتی سیاسی جریان خود می دانند.

@kharmagaas