تو در تهران هیچ ندیدی هیچ.. پرویز کیمیاوی

تو در تهران هیچ ندیدی هیچ

پرویز کیمیاوی

من و سهراب شهید ثالث، هر بار که هم‌دیگر را می‌‌دیدیم یا به هم تلفن می‌کردیم، بی اختیار دیالوگ‌های هیروشیما عشق من (آلن رنه) بین ما رد و بدل می‌شد. هر دو عاشق این فیلم بودیم و این جزو شوخی‌های اصلی‌مان بود. به ویژه دیالوگ معروف " تو در هیروشیما هیچ ندیدی، هیچ ". تا اینکه یک سال، خانم امانوئل ریوا بازیگر این فیلم به دعوت جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم تهران به ایران آمد. شبی در تالار رودکی مشغول نمایش فیلم بودیم. این خانم هم آمده بود. اواسط فیلم از سالن خارج شد و طبعا من و سهراب هم با کنجکاوی به دنبال او از سالن بیرون آمدیم. خانم ریوا رفت جلوی تالار و منتظر تاکسی ماند. چون آن وقت شب، برای بازگرداندن او به هتل، هیچ‌کس همراهیش نمی‌کرد. دل توی دل ما نبود. دیدیم یک رفتگر مشغول کار است. سهراب رفت و او را کناری کشید، مبلغی پول به او داد و گفت این جمله را حفظ کن و برو به آن خانم بگو. جمله این بود. " تو در تهران هیچ ندیدی، هیچ، خرابم کن، نگاهم‌دار،"، منتها به زبان فرانسه. بیچاره آن موقع شب به عشق پولی که گرفته بود تند و تند جمله‌ها را حفظ کرد و همان طور که مشغول جارو کردن بود، رسید جلوی خانم ریوا و جمله‌اش را طوطی‌وار گفت و چند کلمه‌ی آخرش را هم نتوانست ادا کند. در نتیجه اشاره کرد به ما که پشت درخت مخفی شده بودیم. وقتی دیدیم خراب شده، رفتیم جلو و خودمان را معرفی کردیم و گفتیم که فیلم‌سازیم. خانم ریوا گفت از این شوخی ما چنان یکه خورده که می‌خواسته برود به آلن رنه بگوید در ایران مردم آن قدر شیفته فیلم تو هستند که رفتگرها هم دیالوگ‌هایش را از حفظ دارند. چند سال بعد در پاریس به اتفاق سهراب با او در کافه‌ای قرار گذاشتیم. همان روز برنامه تجلیل از شهید ثالث در سینماتک پاریس برگزار می شد. همراه او به تماشای این برنامه رفتیم و این خانم بعدها جزو شیفتگان آثار سهراب شد.

@kharmagaas
از کتاب "یادنامه سهراب شهیدثالث