شخصی در باغ خود رفت. صوفی‌ای و خرسی را در باغ دید

شخصی در باغ خود رفت. صوفی‌ای و خرسی را در باغ دید. صوفی را می‌زد و خرس را هیچ نمی‌گفت.

صوفی گفت: ای مسلمان، من آخر از خرس کمتر نیستم که مرا می‌زنی و خرس را نمی‌زنی؟!

گفت: خرس مسکین می‌خورد و هم اینجا می‌رید، ولی تو می‌خوری و می‌بری!


عبید زاکانی
@kharmagaas