مویه‌ی مادری در خیابان بر پیکر پسر مقتولش که در مبارزه علیه دیکتاتوری جان از دست داده است:

مویه ی مادری در خیابان بر پیکر پسر مقتولش که در مبارزه علیه دیکتاتوری جان از دست داده است :
@kharmagaas
تاج سرم، پشت و پناهم
شادی عمرم،خورشید زمستان های سختم،
سرو بلندم
به چه رو گرسنه رهایم می کنی
در تنهایی، بی جرعه ای آب،
بی روشنی، بی گل و نان؟
همه ی گل های زندگانی را
با چشم های تو می نگریستم
با لب های تو
ترانه ی بامدادی را سر می دادم.
با دو دستی، که به هزار گونه نوازشت می کرد
تمامی جهان را در آغوش می گرفتم،
که به تمامی از آن من بود.
از جوانی تو جوان می شدم
و زندگی به چشمم آسان بود
به دلم هراسی نبود از پیر سالی
و مرگ را به سخره می گرفتم.
اکنون، تکیه گاهم کو؟
کو استواری و توان رفتنم
این تنه ی مفلوک
بر کدام کشتزار پربرف، خواهد آرمید؟
اگر باز گشتن نمی توانی، پسرم
من _ این همراه شیرین _ را با خود ببر
هر چند پاهایم سست است
توان رفتن، همپای تو دارم
تو نیز اگر درمانی
در آغوش خواهمت برد.


یانیس ریتسوس