فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
یکی از عوامل اصلی که باعث سقوط حکومت پهلوی شد، از دست رفتن اعتماد مردم به عوامل و مسئولان در سالها و ماههای آخر حکومت بود.
مردم در سال منتهی به انقلاب دیگر هیچ روایتی از سوی حاکمان را نمی پذیرفتند و در هر حادثه ای بلافاصله انگشت اتهام را به سوی سیستم نشانه رفته و هر سخنی به جز سخنان نهادهای رسمی دولتی را می پذیرفتند.
در حادثه سینما رکس آبادان حکومت هر چه فریاد می زد که ما هیچ نقشی در آن نداشته ایم (اصولا هیچ حاکمی برای منفعت خود هم شده در شرایط بحرانی نمک به زخم مردم نپاشیده و خود بحران آفرینی نمی کند) اما اولین واکنش مردم شعار «مرگ بر شاه» در خیابان های آبادان بود..
در راه پیمایی ها و تظاهرات های علیه حکومت، مردم ارقام اعلامی بازداشتی ها و کشته ها از سوی هر رسانه و نهادی را می پذیرفتند الا نهادهای حکومتی، در ماههای منتهی به انقلاب اگر کسی در تصادف یا دعوای خیابانی هم کشته می شد مردم حکومت و ساواک را عامل مرگ او می دانستند و با شعار مرگ بر شاه به خیابان ها می ریختند. این بی اعتمادی در نهایت به حدی رسیده بود که اگر کسی هر گونه پست و مقام دولتی می گرفت به سرعت به عنوان خائن شناخته می شد (به یاد بیاوریم که بختیار در نظر مردم چگونه در عرض چند روز از یک چهره ملی گرای منتقد که در همان رژیم به زندان هم رفته بود، به نوکر بی اختیار تبدیل شد)

مسئله ای که امروز در جامعه ما در حال وقوع است، اتفاقی شبیه همان سالهاست. مردم دیگر نه به هلال احمر اعتماد می کنند، نه به هشدارهای صدا و سیما و سازمان هواشناسی گوش می دهند، نه با وعده های مساعدت مسئولین حاضر به همکاری با نیروهای امدادی هستند و نه به کمک های مسئولین به دیده خیر می نگرند...
امروزه دولت و مسئولان در صورت وقوع هر اتفاق و رویداد طبیعی و غیر طبیعی، چه در امداد رسانی و چه در عدم کمک رسانی متهم ردیف اول است.

در چنین شرایطی چه در سیل، چه زلزله و چه در صورت فعال شدن آتشفشان قله دماوند متهم ردیف اول رئیس جمهور و سپاه و کمیته امداد و ... هستند.

اینروزها اگر استاندار یا وزیری برای نشان دادن همدلی و دلسوزی با آسیب دیده گان خود را در سیل غرق هم نماید، بی شک عده ای آن را شوآف و نمایش از پیش تعین شده ای قلمداد خواهند کرد..
@kharmagaas