فوج نجات/باسکرویل

فوج نجات/باسکرویل

فوج نجات، گروهی شبه‌نظامی بود که در دوران جنبش مشروطه ایران و محاصره تبریز، به منظور شکستن محاصره شهر در سال ۱۲۸۸ شمسی از جوانان شهر که بیشترشان از دانش‌آموزان مدرسه مموریال بودند تشکیل شد. رهبری این گروه را هوارد باسکرویل، معلم آمریکایی مدرسه مموریال بر عهده داشت.

این گروه، در سحرگاه روز دوشنبه ۳۰ فروردین ، با حمله به لشکر محاصره‌کنندگان وابسته به شاه به رهبری صمد شجاع‌الدوله در شام غازان، قصد شکستن محاصره را داشتند که در همان آغاز درگیری‌ها هوارد باسکرویل، فرمانده گروه به ضرب گلولهٔ محاصره‌کنندگان کشته شد.

باسکرویل در جواب همسر کنسول آمریکا در تبریز، که از او خواسته بود از صف مشروطه‌خواهان جدا شود، ضمن پس‌دادن پاسپورتش می گوید:
تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.

عارف قزوینی، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در سفری که به تبریز داشته و در مجلس یادبودی که بر مزار باسکرویل برگزار شد، این شعر را برای وی سرود:
ای محترم مدافعِ حریّتِ عباد
وی قائدِ شجاع و هوادار عدل و داد
کردی پی سعادتِ ایران فدای جان ، پاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد

در وصف باسکرویل (یک گل نصرانی) و یارانش، ترجیع بندی طولانی با تکرار مصرّعیِ زیر نیز سروده شده‌است که سراینده آن مشخص نیست.

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سرِ بریده می‌ترسانی؟
ما گر ز سرِ بریده می‌ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
@kharmagaas